بازدید این صفحه: 6131 تاریخ انتشار: 1392/11/9 ساعت: 02:34:45
تفاوتی بین زن و مرد در عقلانیت نیست / موسوی بجنوردی
دیدگاه فقه نسبت به مشارکت سیاسی زنان چیست؟ آیا زنان مسلمان می توانند در عالی ترین مناصب مدیریتی حضور...
موضوع: اندیشه نویسنده: آیت الله موسوی بجنوردی
دیدگاه فقه نسبت به مشارکت سیاسی زنان چیست؟ آیا زنان مسلمان می توانند در عالی ترین مناصب مدیریتی حضور یابند؟ آیا جنسیت فاکتوری برای تعیین یک مدیر به شمار می رود؟
به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه) به نقل از شفقنا؛ این پرسش ها را با آیت الله موسوی بجنوردی، پژوهشگر و صاحبنظر حوزه زنان و مدیر گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی در میان گذاشته است. در ادامه مشروح گفت وگوی شفقنا با آیت الله موسوی بجنوردی را می خوانید:
*موضوع بحث درباره مشارکت سیاسی زنان مسلمان است. در طول تاریخ صدر اسلام چهره های شاخص زن مسلمان مانند حضرت خدیجه به عنوان اولین نفری که اسلام آورده، به تجارت هم مشغول است. دختر ایشان حضرت فاطمه(س)در ماجرای غصب فدک به ایراد خطبه ای در مسجد پیامبر(ص) می پردازند و دادخواهی می کنند و حضرت زینب در عاشورا دستگاه فاسد یزید را رسوا می کنند. با این مقدمه فکر می کنید قرآن و دین اسلام چه نگاهی به مشارکت سیاسی زنان و حضور آنان در عرصه های سیاسی و اجتماعی دارد؟
موسوی بجنوردی: خداوند تبارک و تعالی در قرآن می فرماید« انا خلقناکم من نفس واحده» کتاب برای زن و مرد عام است. همه شما را از یک سرشت خلق کردند و در عالم خلقت هیچ گونه تمایزی بین زن و مرد نیست، چون همانطور که فلاسفه بزرگ می گویند شيئيه الشیء بصورته لا بمادته، هویت هر چیزی به صورت نوعیه است و صورت نوعیه انسان اعم از زن و مرد عبارت از نفس ناطقه است. اصلا زن و مرد در آن عالم مطرح نیست. نفس ناطقه برای انسان است و زن و مرد شدن یک مساله فیزیولوژی و مربوط به بدن است. انسانیت انسان به بدن نیست و به نفس ناطقه است. هویت هر چیزی به صورت نوعیه یعنی همان نفس ناطقه اش است. به قول مولانا «ای برادر تو همان اندیشه ای/ مابقی تو استخوان و ریشه ای» هویت انسان همان اندیشه است و اندیشه چیزی جز نفس ناطقه نیست در نتیجه زن و مرد مجزای از هم معنا ندارد و در بعد انسان است. در بعد انسانیت و شخصیت مرد و زن هر دو مساوی هستند و هیچگونه تفاوتی بین آنها در عالم خلقت نیست و این خلقت زن و مردی در بعد جسمانی است و جسمانیت برای حیوانیت انسان است نه انسانیت. جسم ما برای حیوانیت است، لذا تمام غرایز مانند حسد، شهوت، طمع، حرص و غضب همه به حیوانیت مربوط می شود. از این حیث ما مثل بقیه حیوانات این خصلتها را داریم، اما اینها انسانیت ما نیست، انسانیت ما نفس ناطقه است. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ» پس در بعد انسانی و در عالم ماده و طبیعت اصلا جنسیت مطرح نیست و هویتی واحد مطرح است. از این حیث تمایز و فضیلت با خصال نفسانی است نه جسمانی. اینکه فلانی چاق است یا زیبا اینها جزو خصال انسانی نیست و جزو خصال حیوانی است. خصال انسانی علم و تقواست. یعنی سه بعد در فضیلت است، خداوند می فرماید«هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُون»یکی از تمایزات انسانی علم است و علم از صفات نفس است و ربطی به بدن ندارد. «عنداکرمکم عندالله اتقکم» تقوا نیز از صفات نفس است و ارتباطی به بدن ندارد، تقوا و علم از صفات نفس هستند و بحث زن و مرد در آن مطرح نیست. هرکس تقوای بیشتری دارد افضل است «فضل الله المجاهدین علی القاعدین» جهاد اکبر مبارزه با نفس و ملاک فضیلت در بعد انسانی است نه جسمانی. «رب امراة افقه من الرجل رب امراة افضل من الرجل» آن چیزی که به انسان امتیاز می دهد علم و تقوا و مبارزه با نفس است. از بعد قرآنی هیچ گونه تمایزی بین زن و مرد نیست و هر دو در فضیلت با هم مساوی اند. در مساله ریاست و زعامت زنان اساسا مسوولیت هایی که گفته می شود مربوط به شایستگی افراد است. کسی که می خواهد زمام امور یک مملکت را به دست بگیرد باید نحوه اداره مملکت و عقلانیت او به نحوی باشد تا بتواند عدالت اجتماعی و آزادی را در جامعه پیاده کند. کسی که می گوید صلاحیت دارد زمام امور را به دست بگیرد کسی است که مدیریت بلد باشد. ممکن است کسی مرد باشد و مدیریت بلد نباشد و ممکن است زن باشد ولی مدیر خوبی باشد. پس در اسلام مردسالاری یا زن سالاری وجود ندارد و شایسته سالاری وجود دارد. آن چیزی که مهم است شایسته سالاری است. حقیقت اسلام و همه ادیان آسمانی همیشه در مقام امتیاز و فضیلت به دنبال شایسته سالاری می روند و در شایسته سالاری بحث جنسیت مطرح نیست بنابراین از نظر من در مساله ریاست، مدیریت و زعامت هیچ فرقی بین زن و مرد نیست.
* برخی براساس استنتاج های فقهی معتقدند وزارت و ریاست زنان در بخش های خردتر مانند ادارات نیز صحیح نیست. نگاه فقه به مساله ریاست زنان چیست؟
موسوی بجنوردی: فقه جدای از اسلام نیست. فقه یعنی فهم از اسلام و فقیه فهم از اسلام را دارد. اسلام فرقی بین زن و مرد نمی گذارد و به دنبال شایستگی است و اسلام جدای از عقلانیت نیست. امروز عقلای عالم با حذف مسایل دیگر از نظر عقلانیت، فرقی بین زن و مرد نمی گذارند و اگر از آنها بپرسید چه کسی می تواند مملکت را اداره کند، می گویند کسی که مدیریت دارد و انسانیت را سرلوحه خود قرار می دهد. کسی که دلسوز ملت است، حال می خواهد مرد باشد یا زن.
*آیا فقه به طور ویژه به این مساله پرداخته و نگاه های موافق و مخالف بر اساس دیدگاه های فقهی است؟
موسوی بجنوردی: ببینید در جامعه عرب زن جنس دوم است. اسلام زن را با مرد برابر کرد. قبل از ظهور اسلام در جاهلیت عرب وقتی زن درد زایمانش می گرفت، او را در قبرستان می بردند و یک گور هم می کندند. اگر فرزند او دختر بود دختر را زنده به گور می کردند و اگر پسر بود با دهل به خانه می آوردند. به عقیده من اسلام بزرگترین انقلاب فرهنگی در جامعه آن زمان بود. اسلام واقعا به حق یک انقلاب فرهنگی در جامعه بشریت آورد. مسایل را روی ارزش ها و واقعیت هایی که به جنسیت مربوط نبود حرکت داد. انسان موجودی عقلانی است. ارسطو معلم اول می گوید انسان موجودی مدنی است. مدنی یعنی قانون گرا، عدالت خواه و جامعه گرا. خداوند خلقت انسان را اینطور قرار داده است، مگر در جوامع عقب افتاده ای که فرهنگ های باطل بر آنها وارد شده و متاسفانه وقتی فرهنگ باطل بر فطرت انسان سایه می اندازد، انسان به خط کج می رود و فطرتش آلایش پیدا می کند، اما انسان هایی که فطرتشان آلایش پیدا نکرده است همیشه به طرف کمال مطلق می روند. هر انسانی عشق فعلی به کمال مطلق دارد و کمال مطلق خداست لذا همه به او عشق دارند. وقتی او کمال مطلق است، هرکسی از همجنسان ما که کمال مطلق است و شایستگی بیشتری دارد طبیعتا انسان به طرف او می رود. این فرهنگ های باطل مثل جامعه جاهل عرب است که عنوان های ثانوی برای انسان تعریف می کند و این خلاف فطرت است و اسلام دین فطرت است. یعنی ادیان ابراهیمی همه دین فطرت هستند. «فأقم وجهك للدين حنيفا فطرة الله التي فطر الناس...» همه بر فطرت مخلوقند و بر فطرت پدید می آیند. در نتیجه فقه نمی تواند جدای از اسلام باشد. ممکن است فقهایی باشند که بر اثر فرهنگ های غلط امتیازاتی ایجاد کنند یعنی در عین عدالت و تقوا این فرهنگ است که آنها را به این نگاه تبعیض آمیز می کشاند. می خواهم بگویم امتیاز قائل شدن مردان بر زنان منافاتی با عدالت و تقوای فقها ندارد، اما واقعیت این است که اگر بخواهیم واقعی و براساس فطرتی که باری تعالی به ما داده است، نگاه کنیم جنسیت موضوعیتی پیدا نمی کند.
*همانطور که گفتید پیامبر(ص) با عرضه اسلام به مردم، در جامعه آن زمان نهضت حقوق زنان به راه انداخت، ولی الان در کشورهای مسلمان به خصوص عربستان، بیشترین محدودیت ها برای ورود زنان به عرصه اجتماع و مدیریت وجود دارد. چرا در طول 1400سال ارزش ها تغییر کرده است؟
موسوی بجنوردی: آن فرهنگ غلط هنوز بر جامعه عربیت و کسانی که در جهل ماندند و از معارف اسلام فاصله گرفتند حاکم است. می خواهم بگویم کسانی که معارف اسلام را زیبا بیان کردند، ائمه اطهار، حضرت فاطمه و حضرت خدیجه بودند. حضرت فاطمه (س) در مسجد سخنرانی کرد که باید کتاب ها درباره آن نوشته شود یا سخنرانی های حضرت زینب که موجب زنده شدن انقلاب عظیم عاشورا شد. خب اینها زن بودند حضرت زینب و حضرت فاطمه انسان کامل هستند، پس انسان کامل زن و مرد ندارد و انسان کامل یعنی عالی ترین درجه انسانیت و بندگی. به صراحت عرض می کنم از دید اسلام هیچ گونه تفاوتی بین زن و مرد نیست و اسلام به دنبال شایسته سالاری است و به دنبال جنسیت نیست، چرا که اسلام دین فطرت و عقلانیت است. وقتی دینی براساس فطرت انسان و عقلانیت پدید آمده این تفکرات جاهلی را قبول نمی کند.
*پس چه موانعی در برخی کشورهای اسلامی برای حضور زنان در عرصه اجتماع و سیاست است؟
موسوی بجنوردی: فرهنگ برای انسان یک بعد و نگاه ثانوی ایجاد می کند و فرهنگ و آداب و رسوم پرده ای بر آموزه های راستین می اندازد. عمده هدف ادیان الهی به عقیده من این است که می خواهند فرهنگ های باطل را از فرهنگ اصیل خداشناسی و الهی دور کنند و بر این توهمات و فرهنگ های باطل که براساس تعصبات پدید آمده است، خط بطلان بکشند لذا هرچه جوامع مترقی تر شوند این فرهنگ های غلط پالایش می یابد. من مدتی در غرب بودم و دیدم به راحتی می توان اسلام را آنجا ترویج کرد، زیرا آنها به فطرت نزدیکترند و فرهنگ غلط بر ذهن آنها سایه نینداخته است و آنها آلایش ها و تعصبات قومی را ندارند و دین را با فطرت خود می پذیرند، مشکل ما در جوامع عقب افتاده این است که فطرت ها آلایش پیدا کرده اند.
*چطور می توان این فطرت را در جوامع مسلمان پالایش داد و این وظیفه چه کسانی است؟ چرا علما و نخبگان دینی در مساله مشارکت سیاسی و مدیریت اجرایی زنان سکوت کردند؟
موسوی بجنوردی: ببینید من محصول حوزه نجف هستم و 44 سال پیش از حضرت آیت الله خویی اجازه اجتهاد گرفتم. من داعیه ای ندارم و به درس گفتن و کتاب نوشتن مشغولم در دوره ای که عضو شورای عالی قضایی شدم بحث قاضی زن را مطرح کردیم.
*ولی هنوز برای قضاوت زنان مشکل وجود دارد...
موسوی بجنوردی: در حال حاضر فکر می کنم بیش از 90 قاضی زن در کشور وجود دارد. قاضی نیازمند علم و عدالت است و قرآن می گوید ان تحکم بالعدل، اساس حکم به عدالت و علم است و جنسیت مطرح نیست. شما نسل قبل از انقلاب هستید و وضعیت زنان قبل از انقلاب را ندیده اید. می خواهم بگویم بسیاری از مسایل به تدریج و در طول زمان حل می شود. پس از انقلاب یک بیداری اسلامی بر کشور حاصل شد، من 14 سال شاگرد امام(ره) در نجف بودم و بعد هم در پاریس همراه ایشان بودم. امام(ره) فقیه روشن و دنیادیده ای بودند و با عقلانیت و فطرت صحبت می کردند. وقتی امام به گورباچف نامه نوشت از بین 3 نماینده، یک نماینده خانم هم در بین آنها بود و در این مسایل پیام بسیاری است. در مجلس ایران زنان فعالیت می کنند و وزیر وکیل زن وجود دارد. امام(ره) جامعه ایران را بیدار و اسلام واقعی را بیان کرد، زیرا اسلام واقعی مطابق فطرت است و تحمیل نیست. امام(ره) بزرگترین خدمت را به جامعه ایران و اسلام کرد و سبب شد این نگاه اصیل به دیگر نقاط هم سرایت کند. اگر همان اندیشه های امام (ره) بر انقلاب اسلامی حاکم باشد و با اندیشه های دیگر مخلوط نشود، بزرگترین خدمت به بشریت پیاده می شود.
*چه نقشی بر عهده زنان نخبه جهان اسلام است، آیا فعالیت زنان نخبه جهان اسلام در تشکل های غیردولتی می تواند تاثیری در پیشرفت جایگاه اجتماعی آنها داشته باشد؟
موسوی بجنوردی: زن ها باید علم بیاموزند. وقتی کسی دانشمند شد خیلی از مشکلات حل می شود. زنان باید مراتب عالی علمی پیدا کنند و رقابت های زنانگی را رها کنند. تشکل ایجاد کنند و همه با هم با هدف خدمت به جامعه زنان حرکت کنند و به فکر پیشرفت زنان باشند نه پیشرفت خود. تبعیض علیه زنان درست نیست و خود زنان باید این باور را در خود ایجاد و با فعالیت در تشکل ها به جامعه زنان خدمت کنند. در حال حاضر برخی اطبای زن در غرب یا کشورهای مسلمان از اطبای مرد ماهرترند. بنابراین زن قابلیت ترقی را دارد و فرقی با مرد ندارد. من در طول 32 سال تدریس به خانم ها و آقایان در مراتب مختلف دکتری و فوق لیسانس متوجه نبوغ و هوش دختران شده ام. دخترها از پسران در بیشتر موارد علم آموزی جلوتر هستند.
*این در حالیست که برخی معتقدند زنان به دلیل قدرت تعقل کمتر نسبت به مردان و داشتن احساسات بیشتر نمی توانند در عرصه مدیریت وارد شوند...
موسوی بجنوردی: این اشتباه محض است. خانم ها در درس و علم آموزی خود را اثبات کردند و این با تجربه به من و خیلی ها ثابت شده است. پس باید بپذیریم در عقلانیت تفاوتی بین زن و مرد نیست و زنان باید بکوشند و با هم اتحاد داشته باشند. بنده یقین دارم جامعه بشری به این سمت می رود که فرقی بین زن و مرد نباشد.
*در قرن های 7 تا اوایل 13 در کشورهای مسلمان مثل ایران، مصر و عراق زنان حاکم می شوند و در عرصه مدیریت کلان قرار می گیرند. در حال حاضر که زنان برخی کشورهای مسلمان برای حضور در اجتماع و مشارکت سیاسی، مشکلات خاص خود را دارند فکر می کنید چقدر فاصله تا وضعیت مطلوب داریم؟
موسوی بجنوردی: من معتقدم در قانون اساسی ایران زن می تواند رییس جمهور باشد، زیرا آنجا حرف از رجال سیاسی زده شده است و رجال در عرب به معنی شخصیت هاست نه مردها. در غیر این صورت باید به طور مستقیم واژه مردان سیاسی را می آوردند. پس طبق قانون اساسی رجال به معنی شخصیت، زن نیز می تواند رییس جمهور باشد و از نظر من زن می تواند مرجع تقلید یا فقیه شود و فتوا بدهد، زیرا مرجعیت براساس علم است. آنچه برای زنان مهم است و می تواند یک انقلاب فرهنگی در جامعه زنان ایجاد کند، تحصیل و علم آموزی آنهاست. این می تواند به جامعه زنان هویت دهد و در عین حال این هویت خود را به جامعه مردان اثبات کند.
کد خبر: 13921194116
1392/11/9
آخرین مطالب 1392/9/15:
ابعاد عزاداری در فرهنگ اسلامی و شیعی/محمدعلی ایازی
1392/7/28:
فقه در بستر اخلاق است/ ازدواج سرپرست و فرزندخوانده مخالف صد در صد اخلاق است
1392/7/23:
فقها می توانند به عنوان حکم ثانوی، ازدواج سرپرست و فرزندخوانده را ممنوع اعلام کنند
1392/7/20:
در لایحه حمایت از کودکان بیسرپرست نه فقه رعایت شده نه اخلاق
|