به گزارش مرجع ما (پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه)؛

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي فاطِمَة وَ اَبيها وَ بَعْلِها وَ بَنيها وَ السِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فيها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُكَ
به مناسبت سالروز شهادت دخت نبی مكرم اسلام حضرت صديقه كبری فاطمه زهرا (س)، مراسم سوگواری و عزاداری با حضور حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی (مدظله العالی) و علما و فضلای حوزه علمیه و اقشار مختلف مردم برگزار گردید.
 اين مراسم روز شنبه 24 اسفند با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمين فاضل مرندی در رابطه با حضرت فاطمه زهرا (س) آغاز شد. ایشان در ابتدا فرمودند حضرت زهرا(س) در دوران عمر فقط سه مرتبه در مجامع عمومی صحبت فرموده است.اولین بار خانه خود حضرت بود در زمانی که زنها به عیادت ایشان آمده بودند. دومین بار مسجد النبی در حضور غاصبین حق امیر المومنین صحبت فرموده است و سومین بار در خانه ی غاصب اول. تمام صحبت های ایشان در کتاب ها نوشته شده که تمام صحبت های حضرت را یک خطیب می تواند در نیم ساعت بیان کند، اما از نظر معنا صحبت های حضرت بسیار عمیق است. در خطبه حضرت زهرا(س) آمده است که حضرت می فرماید:  فقط برای فدک حق ما خاندان را پایمال نکردند،من به خاطر مال دنیا گریه نمی کنم برای شما مردم مدنیه که به خطا رفته اید و اشتباه کردید گریه می کنم، چون علی را خانه نشین کردید به عالم علم، عرفان، انسانیت خیانت کردید، کسی دیگر را به کرسی خلافت نصب کردید و زندگی خود و آیندگان را بر باد دادید و این کاری بود که انجام دادید و این در حالی است که دیگران نمی توانند رهبری جامعه را عهده دار شوند. خداوند ما را به امامت منصوب کرده و اگر ما را قبول می کردید بهترین زندگی را داشتید. حال که ما را قبول نکردید دیگران نمی توانند شما را هدایت کنند، هر انسانی نمی تواند مدیریت این جهان را انجام دهد به گونه ای که دیگران بر شما مسلط می شوند و شما ذلیل می شوید.
ابوذر و مقداد و سلمان  و عمار بعد از مظلومیت حضرت زهرا(س) هر روز در خانه حضرت حال او را می پرسیدند.ابوذردر روز شهادت حضرت به خانه حضرت نیامد و از جریان خبر نداشت.پاسی از شب گذشت حضرت علی (ع) به امام حسن(ع) فرمود: پسرم این دوست ما و شیعه ما ابوذر به خانه ی ما نیامد، پسرم عموی خود ابوذر را خبر کن بیاید. حضرت امام حسن(ع) به خانه ابوذر رفتند. ابوذر در خانه مشغول تلاوت قرآن بود و وقتی صدای کوبیدن درب خانه را شنید متوجه شد که اتفاقی افتاده است. درب را که باز کرد  حضرت امام حسن (ع) را دید و حضرت خود را در آغوش ابوذر انداخت و گفت عمو مادرم از دنیا رفت و پدرم منتظر توست.