صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> اخبار >>
مرجع ما | شعر، تاريخ سازي و تحوّل آفريني (نوشتاري از آيت الله صافي به بهانه روز شعر و ادب)
بازدید این صفحه: 2487          تاریخ انتشار: 1393/6/31 ساعت: 02:46:13
شعر، تاريخ سازي و تحوّل آفريني (نوشتاري از آيت الله صافي به بهانه روز شعر و ادب)

27 شهريورماه در روزشمار جمهوري اسلامي ايران به نام روز شعر و ادب فارسي نامگذاري شده است. ناميدن اين روز به اين عنوان، نشان از اهميت شعر و ادب فارسي و نقش عظيم آن در جهت دهي تاريخ دارد.

موضوع: اخبار

 

 

به گزارش مرجع ما )پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه) به نقل از پایگاه اطلاع رسانی معظم له؛

 

 

اشاره: 27 شهريورماه در روزشمار جمهوري اسلامي ايران به نام روز شعر و ادب فارسي نامگذاري شده است. ناميدن اين روز به اين عنوان، نشان از اهميت شعر و ادب فارسي و نقش عظيم آن در جهت دهي تاريخ دارد.
نظر به اين اهميت، مقدّمه مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني بر ديوان شعر والد بزرگوارشان فقيه بلندمرتبه حضرت آيت الله العظمي آخوند ملامحمّد جواد صافي كه مشتمل بر مطالب مهمّي درباره شعر و اثر آن در تاريخ سازي و تحوّل افكار مردم مي باشد را از نظر مي گذرانيم:

بسم الله الرحمن الرحيم
إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحُكْماً. پس از حمد و سپاس خدا و درود و صلوات بر حضرت خاتم الانبياء، و ائمه هدي مخصوصاً خاتم الائمة النجباء عليهم الصلوة و السلام.
آيات خداوند متعال و نشانه‌هاي قدرت و حكمت الهي، بيرون از حدّ شمار و احصاء است. در قرآن مجيد مي‌فرمايد: «قُلْ لَوْ كانَ  الْبَحْرُ مِداداً  لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ  كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً»

اين آيات، در هر صنف و نوع از مخلوقات مثل كلّ، و در هر واحد و فرد صنف و نوع مثل كلّ كلمات، احصاناپذير است، و چنان‌كه شاعر با معرفت گفته است:
هر گياهي كه از زمين رويد * وحده لاشريك له گويد
همه، و همه‌ي كوه و صحرا و درختان و ستارگان و منظومه‌ها و كهكشان‌ها و درياها و جنبندگان كه با چشم‌هاي مسلّحِ به ذره‌بين هم ديده نمي‌شوند، و موجوداتي كه به سال‌هاي نوري در حدّي از ما دورند كه آن‌ها نيز با چشم‌هاي مسلّحِ به دوربين ديده نمي‌شوند و ذرّه و اتم، همه آيات خدا هستند كه انسان، در معرفت آن‌ها و ذات آن‌ها با اين همه دانشي كه به دست آورده، مات و مبهوت مانده است، و بالاخره هر كس باشد و تا هر كجا و هر زمان صدها و هزارها سال، مَركب انديشه و تحقيق را براند مي‌گويد:
دل گرچه در اين باديه بسيار شتافت * يك موي ندانست و بسي موي شكافت
اندر دل من هزار خورشيد بتافت * و آخر به كمال ذره‌اي راه نيافت
چه لذّت‌بخش و نشاط‌آفرين است تفكّر در اين كاينات، و چه اندك و كم است آنچه بر انسان كشف شده است در برابر آنچه نامكشوف مانده است.
اميرالمؤمنين عليه السلام مي‌فرمايد: «سُبْحَانَكَ‏ مَا أَعْظَمَ‏ مَا نَرَى مِنْ خَلْقِك‏»
و ما بايد بگوييم چه اندك و كم است تفكّر ما در اين آياتي كه مي‌بينيم، و شب و روزمان مستغرق در آن‌ها هست؛ و چه قدر كم است آگاهي ما از آن‌ها در كنار آنچه از آن علي الدوام غافليم.
قال الله تعالي: «وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ  فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُون‏. صَدَقَ اللهُ العَلِيُّ العَظِيمُ»
يكي از اين آيات عظيمه انفسيه - كه اگر چه بيشتر يا همگان با گوش و هوش خود با آن آشنا هستند، ولي در عظمت آن، كم انديشه مي‌شود، و ابعاد وسيع آن بسيار عميق است- ذوق و قريحه و طبع شعر و ميل به سخن‌سرائي موزون و لطيفه‌گوئي و سخن به نظم و نظام‌گفتن است كه در تعريف كامل آن، اين الفاظ، گوياي حقيقت آن نيست، و خلاصه، قريحه‌ي شعرگويي و شعرشناسي است.
البته براي انسان‌هاي با معرفت كه فقط به ظاهر دنيا نمي‌نگرند، و مثل حيوانات - كه از سبزه و گياهان خوش‌رنگ و زيبا، به همان ظاهر و استفاده جسماني از آن اكتفا مي‌كنند- نيستند، و نيروي درّاكه‌اي دارند كه باطن اشياء را با آن درك مي‌كنند، جمال همه اشياء بر انسان، لذت‌‌بخش و شور و شوق‌آفرين است؛ شكوفه‌هاي درختان، مرغزارها و سبزه‌زارها و آبشارها و گل‌هاي رنگارنگ و آواز و الحان پرندگان و حركت ماهيان دريا و هزاران هزار كايناتي كه مي‌بينند، آن‌ها را به پرواز در مي‌آورد و از خود بي‌خود مي‌سازد.
اين قريحه و ذوق شعري و ادبي از هيچ‌كدام از آن‌ها كمتر نيست كه براي بسياري بيشتر و بيشتر است. گاه براي اهل معرفت و ذوق، درك و بينشي كه از يكي آيات قرآن كريم فراهم مي‌شود، آن افاضه براي بقيّه فراهم نمي‌شود.
شوق و ذوقي كه براي اهل معرفت و معني در وقت شنيدن و خواندن خطبه‌هاي اميرالمؤمنين عليه السلام از نهج البلاغه حاصل مي‌شود، از تماشاي سبزه و گلزار فراهم نمي‌گردد.
راجع به شعر و ادب و فنون و رموز آن، سخن بسيار است، و يكي از فنون جميله و آيات الهيه است.
در اين مقدمه به يك بُعد عالي شعر كه كمتر مورد توجه است توجه مي‌كنيم؛ بُعد دلالت آن بر وجود عالم غيب و باطن وجود انسان.
همان‌طور كه آيات آسمان و زمين، همه و هر كدام، كتاب‌هاي بزرگ معرفت‌بخش است، اشعار شعرا در ستايش و سپاس خدا، در مدائح پيغمبر خدا حضرت محمد مصطفي و اهل بيت آن حضرت سلام الله عليهم اجمعين، در مواعظ و نصايح و آداب و اخلاق، در دعوت به خير و تحريك به مهر و رحمت و احسان، در بيان عظمت كاينات زمين و آسمان و وصف طبيعت، و رشته‌هاي فني شعر و ادب، بسيار عجيب است.
بايد همان‌طور كه وقتي يكي از آيات تكوينيه ظاهري را مي‌بينيم، زبان به تكبير و تعظيم و ستايش قدرت الهي باز مي‌كنيم، از شنيدن اشعار شعراي بزرگ نيز همين تسبيح و تعظيم را داشته باشيم.
اين معاني كه خدا مي‌داند چند هزار سال يا چند صد هزار سال پيشتر بوده است و به زبان‌هاي مختلف و الفاظ و جمله‌هاي جداگانه گفته‌اند، و اين استعارات، اين تشبيهات، اين حقايق و اين لطايف از كجا مي‌آيد؟ و چگونه است كه تمام‌شدني نيست و چگونه در انديشه مي‌آيد؟ غير از اين است كه هر انديشمندي مي‌فهمد كه انسان، اين گوشت و پوستِ در استخوان نيست، و حقيقتش بسيار والا و بالا است. خودش، خود را كم گرفته است، و اسير ظاهر و لذات ظاهر نموده است.
اين شعرا، هر بيت شعرشان، كلمه‌اي از كلمات خدا و آيتي از آيات خدا است.
قال الله تعالي: «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي»
آيا مثل اين شعر از آيات الهي نيست؟ اگر سنگ و كلوخ و كوه و ابر و آب و برگ هر درخت، آيتي الهي است، اين ابيات به اين عنوان سزاوارترند:
سپاس و حمد بي‌حد است خدا را * كه از كتم عدم آورد ما را
خداوندي كه وحدت پايه‌ي او است * زمين و آسمان در سايه‌ي او است
بسيطي خارج از تركيب و پيوند * محيطي پاك از همتا و مانند
چسان اين بنده حمدش را نمايد؟ * كه بر هر حمد، حمدي لازم آيد
به پيش آن كه بي‌پيوند و خويش است * هر آن را معرفت بيش است پيش است
يكي ديگر از ويژگي‌هاي شعر، نقش و تأثير آن در روح و انديشه شنونده است كه گاه بسيار شگفت‌انگيز است، و بسا كه اثر يك بيت شعر، شخص را عوض كند، و سال‌ها و تا عمر دارد باقي بماند.
به اين جهت، نقش شعراي متعهّد در تربيت جامعه و هدايت همگان خصوص نسل جوان و تحوّل فكري، عامل مهمّي به شمار مي‌آيد؛ بسا يك شعر در معارف، در اخلاق و در مواعظ به گونه‌اي مؤثر شود كه سخنراني‌هاي متعدّد، آن اثر را ندارد.
در حركت‌هاي بزرگ تاريخ، در تهييج اقوام و در دعوت به كارهاي نيك، و اقدامات بزرگ سرنوشت‌ساز، در اظهار حق و كوبيدن باطل، كاري كه از شعر بر مي‌آيد با صرف هزينه‌هاي كلام فراهم نمي‌شود.
براي اشعار شعراي صدر اسلام، مثل حسان، لبيد، و يا اشعاري مثل قصيده ميميمه فرزدق در آن موقعيت حساس كه كسي زبان به بيان حق باز نمي‌كرد، و يا اشعار سيد حميري و دعبل و كميت و صدها شعراي شجاع و خود نفروخته، نمي‌توان ارزشي معين نمود. اين اشعار، هميشه در طي مرور قرون و اعصار، آموزنده و انسان‌ساز بوده است.
شعرهاي شعراي فارسي‌زبان در الهيات و مدايح حضرت رسول اكرم و ائمه طاهرين صلوات الله عليهم اجمعين و بيان حقايق و مواعظ، و وصف حال طبيعت و قدرت الهي، و هم در مراثي مخصوصاً در موضوع عاشورا، نيز سازنده و وسيله‌ي انتقال حقايق و حفظ هويت فرهنگي اسلامي و مذهبي بوده و هست.
در اين ميان هم، افرادي به عنوان شاعر، از اين نعمت عالي طبع شعر و ذوق، سوء استفاده نموده، و با سرودن اشعار مبتذل، به ترويج فساد اخلاق و گمراه‌كردن مردم و مدح ستمگران پرداختند، و به جاي شكر اين نعمت، كفران نعمت نمودند.
پس از بيان اين مقدّمه، عرض مي‌كنم كه كتاب حاضر - كه مشحون به اشعار بلند و رسا در حمد و سپاس خدا و مدائح و بيان مناقب و فضايل حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و اهل بيت و ائمه طاهرين عليهم السلام و مواعظ و نصايح سودمند و معرفت‌آموز و شعور افزا است، و از هر جهت در عالم هنر و ادبيات و فنون شعر نيز داراي موقعيتي ممتاز است- اثر ذوق و قريحه و تراوش ايمان و عقيده و نورانيت باطن و استقامت و حسن سليقه شخصيتي است كه در كنار ويژگي‌هاي علمي و عملي و اخلاقي و خدمت به اسلام، و دفاع از حدود و ثغور و ظلم‌ستيزي، و نفي بدع و فرق باطله، و تعظيم شعائر و شئون عزاداري حضرت سيدالشهداء عليه السلام، صاحب خدمات و مواضع جليه بود.
او به حق، يكي از مصلحين جامعه، و از پيشگامان بزرگ در مبارزه با تهاجم غرب‌گرايي، و امواج الحادي و بي‌ديني بود، و در اين جهاد مقدّس - كه با پيروزي‌هاي شايان مقرون بود- رنج بسيار و متاعب سختي متحمل گرديد، و به حق، تا توانست حق خدمت و نوكري به حضرت ولي عصر مولانا المهدي بقية الله ارواح العالمين له الفداء را ادا نمود، و در همه‌ي اين صفوف جليله، حضور مؤثر داشت.
توصيف تأليفات ايشان در علوم اسلامي كلام، فقه و اصول، خارج از حوصله اين مقاله است. فقط به چند جمله اظهار نظر يكي از مشاهير اعاظم و اعلام و زعماي حوزوي و ديني، مرحوم آية الله العظمي حاج نور الله نجفي اصفهاني قدس‌سره اكتفا مي‌نمايم:
«... بحراً ذخاراً متلاطماً أمواجه أو جبلاً شامخاً صعباً سبيله و منهاجه؛ فإن تكلم، تكلم عن ذهن وقاد، و إن سكت سكت عن فهم نقاد ... قد التقط من كل مكنور غوالي لئاليه، و استخرج من كل مرموز دقائق معانيه ... الي آخر ما قال و افاد.»

کد خبر: 1393631301673
1393/6/31

Share

بدون نظر

نام
پست الکترونیکی
وب سایت
متن