صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
احکام وصيّت
موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی

 

احکام وصيّت

 

 

 

(مسأله2692) وصيّت آن است که انسان سفارش کند بعد از مرگش براي او کارهائي انجام دهند ، يا بگويد بعد از مرگش چيزي از مال او ملک کسي باشد ؛ يا براي اولاد خود و کساني که اختيار آنان با او است قَيِم و سرپرست معيّن کند . و کسي را که به او وصيّت مي کنند وصّي مي گويند .

 

(مسأله2693) کسي که مي خواهد وصيّت کند با اشاره اي که مقصودش را بفهماند مي تواند وصيّت کند ، اگر چه لال نباشد .

 

(مسأله2694) اگر نوشته اي به امضاء ياا مهر ميّت ببينند چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد که براي وصيّت کردن نوشته ، بايد مطابق آن عمل کنند .

 

(مسأله2695) کسي که وصيّت مي کند بايد عاقل و بالغ باشد ، ولي بچّة ده ساله اي که خوب و بد را تميز مي دهد اگر براي کار خوبي مثل ساختن مسجد و آب انبار و پل وصيّت کند صحيح مي باشد و از روي اختيار وصيّت کند ، و نيز وصيّت کننده بايد در حال بالغ شدن سفيه نباشد و حاکم شرع هم او را از تصّرف در اموالش جلوگيري نکرده باشد .

 

(مسأله2696) کسي که از روي عمد مثلاً زخمي به خود زده يا سمّي خورده است که به واسطة آن ، يقين يا گمان به مردن او پيدا مي شود ، اگر وصيّت کند که مقداري از مال او را به مصرفي برسانند ، صحيح نيست .

 

(مسأله2697) وصيّت بنا بر اقوي از ايقا عات است و قبول در آن معتبر نيست و ردّ کردن آن مانع است و لذا اگر انسان وصيّت کند که چيزي به کسي بدهند چنانچه آن شخص ردّ نکند کالک آن چيز مي شود .

 

(مسأله2698) وقتي انسان نشانه هاي مرگ را در خود ديد ، بايد فوراً امانتهاي مردم را به صاحبانش برگرداند و اگر به مردم بدهکار است و موقع دادن آن بدهي رسيده بايد بدهد ، و اگر خودش نمي تواند بدهد ، يا موقع دادن بدهي او نرسيده ، بايد وصيّت کند و بر وصيّت شاهد بگيرد ، ولي اگر بدهي او معلوم باشد و اطمينان دارد که ورثه مي پردازند ، وصيّت کردن لازم نيست .

 

(مسأله2699) کسي که نشانه هاي مرگ را در خود مي بيند ، اگر خمس و زکات و مظالم بدهکار است ، بايد فوراً بدهد و اگر نمي تواند چنانچه از خودش مال دارد ، يا احتمال مي دهد کسي آنها را ادا نمايد ، بايد وصيّت کند و همچنين است اگر حجّ بر او واجب باشد.

 

(مسأله2700) کسي که نشان هاي مرگ را در خود مي بيند اگر نماز و روزة قضا ، دارد بايد وصيّت کند که از مال خودش براي آنها اجير بگيرند ، بلکه اگر مال نداشته باشد ولي احتمال بدهد کسي بدون آنکه چيزي بگيرد آنها را انجام مي دهد ، باز هم واجب است وصيّت نمايد ، و اگر قضاي نماز و روزه او به تفصيلي که در مسأله 1389 گفته شد ، بر پسر  بزرگترش واجب باشد ، بايد به او اطّلاع دهد ، يا وصيّت کند که براي او بجا آورند .

 

(مسأله2701) کسي که نشانه هاي مرگ را در خود مي بيند ، اگر مال پيش کسي دارد يا در جائي پنهان کرده است که ورثه نمي دانند ، چنانچه به واسطة ندانستن حقّشان از بين برود به آنان اطلّاع دهد و لازم نيست براي بچّه هاي صغير خود قيّم و سرپرست معيّن کند ولي در صورتي که بدون قيّم مالشان از بين مي رود ، يا خودشان ضايع مي شوند ؛ بايد براي آنان قيّم اميني معيّن نمايد .

 

(مسأله2702) وصيّ بايد مسلمان و بالغ و عاقل و مورد اطمينان باشد .

 

(مسأله2703) اگر کسي چند وصيّ براي خود معيّن کند ، چنانچه اجازه داده باشد که هر کدام به تنهائي به وصيّت عمل کنند ؛ لازم نيست در انجام وصيّت از يکديگر اجازه بگيرند و اگر اجازه نداده باشد ، چه گفته باشد که همه با هم به وصيّت عمل کنند ، يا نگفته باشد ، باشد با نظر يکديگر به وصيّت عمل نمايد ، و اگر حاضر نشوند که با يکديگر به وصيّت عمل کنند ، و در تشخيص مصلحت اختلاف داشته باشند در صورتي که تأخير و مهلت دادن علت شود که عمل به وصيّت معطّل بماند ، حاکم شرع آنها را مجبور مي کند که تسليم نظر کسي شوند که صلاح را تشخيص دهد و اگر اطاعت نکنند ، بجاي آنان ديگران را معيّن مي نمايد و اگر يکي از آنان قبول نکرد يک نفر ديگر را بجاي او تعيين مي نمايد .

 

(مسأله2704) اگرانسان از وصيّت خود برگردد مثلاً بگويد ثلث مالش را به کسي بدهند ، بعد بگويد به او ندهند وصيّت باطل مي شود ، و اگر وصيّت خود را تغيير دهد ، مثل آنکه قيّمتي براي بچه هاي خود معيّن کند بعد ديگري را بجاي او قيّم نمايد ، وصيّت اوّلش باطل مي شود و بايد به وصيّت دوّم او عمل نمايند .

 

(مسأله2705) اگر کاري کند که معلوم شود از وصيّت خود برگشته مثلاً خانه اي را که وصيّت کرده به کسي بدهند بفروشد ؛ يا ديگري را براي فروش آن وکيل نمايد ، وصيّت باطل مي شود .

 

(مسأله2706) اگر وصيّت کند چيز معيّني را به کسي بدهند ، بعد وصيپت کند که نصف همان را به ديگري بدهند بايد آن چيز را دو قسمت کنند و به هر کدام از آن دو نفر يک قسمت آن را بدهند .

 

(مسأله2707) اگر کسي در مرضي که به آن مرض مي ميرد ، مقداري از مالش را به کسي ببخشد و وصيّت کند که بعد از مردن او هم مقداري به کس ديگر بدهند آنچه را که در حال زندگي بخشيده از اصل مال است و احتياج به اذن ورثه ندارد چنانچه در مسأله 2250 گذشت که منجَّزات مريض از اصل مال است و چيزي را که وصيّت کرده اگر زيادتر از ثلث باشد زيادي آن محتاج به اذن ورثه است .

(مسأله2708) اگر وصيّت کند که ثلث مال او را نفروشد و عايدي آن را هب مصرفي برسانند ، بايد مطابق گفتة او عمل نمايد .

(مسأل2709) اگر در مرضي که به آن مرض مي ميرد ، بگويد مقداري به کسي بدهکار است ، چنانچه متّهم باشد که براي ضرر زدن به ورثه گفته است بايد مقداري را که معيّن کرده از ثلث او بدهند و اگر متّهم نباشد و کسي هم منکر گفتة او نشود ، بايد از اصل ماش بدهند .  

(مسأله2710) کسي که انسان وصيّت مي کند که چيزي به او بدهند بايد وجود داشته باشد ، پس اگر وصيّت کند به بچّه اي که ممکن است قلان زن حامله شود چيزي بدهند باطل است . ولي اگ روصيّت کند به بچّه اي که در شکم مادر است چيزي بدهند ، اگر چه هنوز روح نداشته باشد ، وصيّت صحيح است ، پس اگر زنده به دنيا آمد ، بايد آنچه را که وصيّت کرده به او بدهند ، و اگر مرده به دنيا آمد ، وصيّت باطل مي شود و آنچه را که براي او وصيّت کرده ، ورثه ميان خودشان قسمت مي کنند.

 

(مسأله2711) اگرانسان بفهمد کسي او را وصيّ کرده ، چنانچه به اطّلاع وصيّت کننده برساند که براي انجام وصيّت او حاضر نيست ، لازم نيست بعد از مردن او به وصيّت عمل کند . ول اگر پيش از مردن او نفهمد که او را وصيّ کرده ، يا بفهمد و به او اطّلاع ندهد که براي عمل کردن به وصيّت حاضر نيست ، در صورتي که مشقّت نداشته باشد ، بايد وصيّت او را انجام دهد و نيز اگر وصيّ پيش از مرگ ، موقعي ملتفت شود که مريض به واسطة شدّت مرض نتواند به ديگري وصيّت کند ، بايد وصيّت را قبول نمايد .

 

(مسأله2712) اگرکسي که وصيّت کرده بميرد ، وصيّ نمي تواند ديگر يرا براي انجام کارهاي ميّت معيّن کند و خود از کار کناره نمايد ، ولي اگر بداند مقصود ميّت اين نبوده که خود وصيّ آن کار را انجام دهد ، بلکه مقصودش فقط انجام کار بوده ، مي تواند ديگري را از طرف خود وکيل نمايد .

 

(مسأله2713) اگرکسي دو نفر را وصيّ کند ، چنانچه يکي از آن دو بميرد ، يا ديوانه يا کافر شود ، حاکم شرع يک نفر ديگر را بجاي او معيّن مي کند و اگر هر دو بميرند ، يا ديوانه يا کافر شوند ، حاکم شرع دو نفر ديگر را معيپن مي کند . ولي اگر يک نفر بتواند وصيّت را عملي کند ، معيّن کردن دو نفر لازم نيست .

 

(مسأله2714) اگر وصيّ نتواند به تنهائي کارهاي ميّت را انجام دهد ، حاکم شرع براي کمک او يک نفر ديگر را معيّن مي کند .

 

(مسأله2715) اگر مقداري از مال ميّت در دست وصيّ تلف شود ، چنانچه در نگهداري آن کوتاهي کرده و يا تعدّي نموده ؛ مثلاً ميّت وصيّت کرده است که فلان مقدار به فقراي فلان شهر بده و او مال را به شهر ديگر برده و در راه از بين رفته ضامن است و اگر کوتاهي نکرده و تعدّي هم ننموده ، ضامن نيست .

 

(مسأله2716) هر گاه انسان کسي را وصيّ کند و بگويد که اگر آن کس بميرد فلاني وصي باشد ؛ بعد از آنکه وصيّ او مرد ، وصيّ دوّم بايد کارهاي ميّت را انجام دهد .

 

(مسأله2717) حجّي که بر ميّت واجب است و بدهکار و حقوقي را که مثل خمس و زکوه و مظالم ، ادا کردن آنها واجب مي باشد ؛ بايد از اصل مال ميّت بدهند ، اگر چه ميّت براي آنها وصيّت نکرده باشد .

 

(مسأله2718) اگر مال ميّت از بدهي و حجّ واجب و حقوقي که مثل خمس و زکوه و مظالم بر او واجب است زياد بيايد ، چنانچه وصيّت کرده باشد که ثلث يا مقداري از ثلث را  به مصرفي برسانند ، بايد به وصيّت او عمل کنند و اگر وصيّت نکرده باشد ، آنچه مي ماند مال ورثه است .

 

(مسأله2719) اگر مصرفي را که ميّت معيّن کرده ، از ثلث مال او بيشتر باشد وصيّت او در بيشتر از ثلث در صورتي صحيح است که ورثه حرفي بزنند ، يا کاري کنند که معلوم شود عملي شدن  وصيّت را اجازه داده اند و تنها راضي بودن آنان کافي نيست . اگر مدّتي

بعد از مردن او هم اجازه بدهند صحيح است و اگر بعضي از ورثه اجازه و بعضي ردّ نمايند وصيّت در حِصّه آنهائي که اجازه نموده اند صحيح و نافذ است .

 

(مسأله2720) اگر مصرفي را که ميّت معيّن کرده ، از ثلث مال او بيشتر باشد ، و پيش از مردن او ورثه اجازه بدهند که وصيّت او عملي شود ، بعد از مردن او نمي توانند از اجازة خود برگردند .

 

(مسأله2721) اگر وصيّت کند که از ثلث او خمس و زکات يا بدهي ديگر او را بدهند و براي نماز و روزة او اجير بگيرند و کار مستحّبي هم مثل اطعام به فقراء انجام دهند ، چنانچه وصيّت او به ترتيب باشد بايد آنچه مقدّم است اگر چه مستحّب باشد عمل کنند ، و در صورتي که ثلث زياد آمد دوّمي را اگر چه مانند نماز و روزه ، واجب بدني باشد بدهند و اگر از آن زياد آمد به مصرف واجب مالي برسانند و چنانچه ثلث زياد نيامد واجب مالي را از اصل مال بدهند ، ولي اگر ثلث فقط به اندازة عمل به مستحّب اباشد واجب بدني را بايد با اجازة ورثه بپردازند و واجب مالي را از اصل مال بپردازند و در صورتي که وصيّت او به ترتيب نباشد بايد ثلث را به نسبت بين آن سه وصيّت تقسيم کنند و اگر کم آمد کسري واجب مالي را از اصل مال بدون اجازه و کسري واجب بدني و عمل مستحّب را با اجازة ورثه انجام دهند .

 

(مسأله2722) اگر وصيّت کند که بدهي او را بدهند و براي نماز و روزة او اجير بگيرند و کار مستحّبي هم انجام دهند چنانچه وصيّت نکرده باشد که اينها را از ثلث بدهند ، بايد بدهي او را از اصل مال بدهند و اگر چيزي زياد آمد ، ثلث آن را به مصرف نماز و روزه و کارهاي مستحّبي که معيّن کرده برسلنند و در صورتي که ثلث کافي نباشد ، پس اگر ورثه اجازه بدهند بايد وصيّت او عملي شود و اگر اجازهندهند ، بايد نماز و روزه را از ثلث بدهند و اگر چيزي زياد آمد به مصرف کار مستحّبي که معيّن کرده برسانند .

 

(مسأله2723) اگر کسي بگويد که ميّت وصيّت کرده فلان مبلغ به من بدهند ، چنانچه دو مرد عادل گفتة او را تصديق کنند ، يا قسم بخورد و يک مرد عادل هم گفتة او را تصديق نمايد ، يا يک مرد عادل و دو زن عادله يا چهار زن عادله به گفتة او شهادت دهند ، بايد مقداري را که مي گويد به او بدهند ، و اگر يک زن عادله شهادت دهد بايد يک چهارم چيزي را که مطالبه مي کند به او بدهند ، و اگر دو زن عادله شهادت بدهند ، نصف آن را و اگر سه زن عادله شهادت دهند ، بايد سه چهارم آن را به او بدهند . و نيز اگر دو مرد کافر ذمّي که در دين خود عادل باشند گفتة او را تصديق کنند ، در صورتي که ميّت ناچار بوده است که وصيّت کند و مرد و زن عالي هم در موقع وصيّت نبوده ، بايد چيزي را که مطالبه مي کند به او بدهند .

 

(مسأله2724) اگر کسي بگويد که من وصّي ميّتم که مال او را به مصرفي برسانم ، يا ميّت را قيّم بچّه هاي خود قرار داده ، در صورتي که بايد حرف او را قبول کرد که دو مرد عادل گفتة او را تصديق نمايند .

 

(مسأله2725) اگر وصيّت کند چيزي به کسي بدهند و آن کس پيش از آنکه قبول کند يا رد نمايد بميرد ، تا وقتي ورثة او وصيّت را رد نکرده اند ميتوانند آن چيز را قبول نمايند ولي اين در صورتي است که وصيّت کننده از وصيّت خود بر نگردد ، و گرنه حقّ به آن چيز ندارد .