صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
احكام وصيّت
موضوع: کتب استفتائی

 

احكام وصيّت

 

مسأله 3192: وصيّت، يعنى انسان سفارش كند، بعد از مرگش براى او كارهايى، انجام دهند، يا بگويد: بعد از مرگش چيزى از مال او ملك كسى باشد، يا براى اولاد خود و كسانى كه اختيار آنان با اوست قيّم و سرپرست معيّن كند. و كسى را كه به او وصيّت مى كند «وصى» مى گويند.

 

مسأله 3193: كسى كه نمى تواند حرف بزند، اگر با اشاره مقصود خود را بفهماند، براى هر كارى مى تواند وصيت كند، امّا كسى كه مى تواند حرف بزند، چه در كارهاى كوچك و كم ارزش و چه در كارهاى بزرگ، بنابر احتياط مستحب اشاره او فايده ندارد.

 

مسأله 3194: اگر نوشته اى به امضاء يا مهر ميّت ببينند، چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد براى وصيت نوشته، بايد طبق آن عمل شود.

 

مسأله 3195: كسى كه وصيت مى كند بايد بالغ و عاقل باشد و از روى اختيار وصيّت كند و نيز در وصيّت به امور مالى بايد سفيه نباشد، يعنى مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف نكند، و در وصيّت كردن بچّه اى كه ده سال دارد، رعايت احتياط بهتر است.

 

مسأله 3196: كسى كه از روى عمد، مثلا زخمى به خود زده يا سمى خورده است كه بر اثر آن يقين يا گمان به مردن او پيدا مى شود، اگر وصيّت كند مقدارى از مال او را به مصرف برسانند، صحيح نيست.

 

مسأله 3197: اگر انسان وصيّت كند چيزى به كسى بدهند، آن شخص آن چيز را مالك مى شود، چه بعد از مردن وصيّت كننده آن را قبول كند و چه در زمان زنده بودن او.

 

مسأله 3198: وقتى انسان نشانه هاى مرگ را در خود ديد، بايد فوراً امانتهاى مردم را به صاحبانش برگرداند و اگر به مردم بدهكار است و موقع پرداخت آن رسيده، بايد آن را بپردازد و اگر خود نمى تواند بپردازد يا موقع پرداختن بدهى نرسيده، بايد وصيّت كند و بر وصيّت شاهد بگيرد، ولى اگر بدهى او معلوم باشد، وصيّت كردن لازم نيست.

 

مسأله 3199: كسى كه نشانه هاى مرگ را در خود مى بيند، اگر خمس، زكات و مظالم بدهكار است، بايد فوراً بپردازد و اگر نمى تواند بپردازد، چنانچه از خودش مال دارد و يا احتمال مى دهد كسى آن را ادا نمايد، بايد وصيت كند. و همچنين است اگر حج بر او واجب باشد.

 

مسأله 3200: كسى كه نشانه هاى مرگ را در خود مى بيند، اگر نماز و روزه قضا دارد و پسر بزرگتر وى انجام نمى دهد، بايد وصيّت كند كه از مال خودش براى بجا آوردن آنها اجير بگيرند، بلكه اگر مال نداشته باشد، ولى احتمال بدهد كسى بدون آنكه چيزى بگيرد آنها را انجام مى دهد، واجب است وصيّت نمايد، و اگر قضاى نماز و روزه، به تفصيلى كه در « مسأله 1511 » گفته شد، بر پسر بزرگترش واجب باشد، بايد به او اطّلاع دهد و يا وصيّت كند كه براى او بجا آورند.

 

مسأله 3201: كسى كه نشانه هاى مرگ را در خود مى بيند، اگر مالى پيش كسى دارد يا در جايى پنهان كرده است كه ورثه نمى دانند، چنانچه بر اثر ندانستن، حقّشان از بين برود، بايد به آنان اطلاع دهد. و لازم نيست براى بچّه هاى صغير خود قيّم و سرپرست معيّن كند، ولى در صورتى كه بدون قيّم، مالشان از بين مى رود و يا خودشان ضايع مى شوند، بايد براى آنان سرپرست امينى معيّن نمايد.

 

مسأله 3202: وصىّ، در تنفيذ امور واجبه بر موصى، مثل ديون و نحوها بايد مسلمان، بالغ، عاقل و مورد اطمينان باشد، امّا در غير اينها در غير عاقل بودن و على الاحوط بالغ بودن اظهر عدم اشتراط است.

 

مسأله 3203: اگر كسى چند وصى معيّن كند، چنانچه اجازه داده باشد هر كدام به تنهايى به وصيّت عمل كنند، لازم نيست در انجام وصيّت از يكديگر اجازه بگيرند و اگر اجازه نداده باشد، چه گفته باشد كه هر دو با هم به وصيّت عمل كنند، يا نگفته باشد، بايد با نظر يكديگر به وصيّت عمل نمايند و اگر حاضر نشوند با يكديگر به وصيّت عمل كنند، حاكم شرع آنها را مجبور مى كند و اگر اطاعت نكنند همراه با آنان، ديگرى را معيّن مى نمايد.

 

مسأله 3204: اگر انسان از وصيّت خود برگردد، مثلا بگويد: ثلث مالش را به كسى بدهند، بعد بگويد: به او ندهند، وصيّت باطل مى شود و اگر وصيّت خود را تغيير دهد، مانند آنكه قيّمى براى بچّه هاى خود معيّن كند، بعد ديگرى را به جاى او برگزيند، وصيّت اوّل باطل مى شود و بايد به وصيّت دوم او عمل نمايند.

 

مسأله 3205: اگر كارى كند كه معلوم شود از وصيّت خود برگشته است، مثلا خانه اى كه وصيّت كرده تا به كسى بدهند، بفروشد و يا ديگرى را براى فروش آن وكيل نمايد، وصيّت باطل مى شود.

 

مسأله 3206: اگر وصيّت كند، چيز معيّنى را به كسى بدهند، بعد وصيّت كند كه نصف همان را به ديگرى بدهند، بايد آن را دو قسمت كنند و به هركدام، يك قسمت بدهند.

 

مسأله 3207: اگر كسى در مرضى كه به آن مرض مى ميرد، مقدارى از مالش را به كسى ببخشد بايد همان مقدار را به آن شخص بدهند، امّا اگر وصيت كند بعد از مردن او مقدارى به كسى بدهند، چنانچه بيشتر از ثلث مال او باشد، در بيشتر از ثلث بايد ورثه اجازه دهند. و اگر اجازه ندهند وصيّت نسبت به بيشتر از ثلث صحيح نمى باشد.

 

مسأله 3208: اگر وصيّت كند ثلث مال او را نفروشند بلكه درآمد آن را به مصرفى برسانند، بايد طبق گفته او عمل نمايند.

 

مسأله 3209: اگر در مرضى كه به آن مرض مى ميرد، بگويد: مقدارى به كسى بدهكار است، چنانچه متّهم باشد براى ضرر زدن به ورثه گفته است، بايد مقدارى كه معيّن كرده، از ثلث او بدهند و اگر متّهم نباشد، بايد از اصل مالش بپردازند.

 

مسأله 3210: كسى كه انسان وصيّت مى كند چيزى به او بدهند، بايد وجود داشته باشد، پس اگر وصيّت كند به بچّه اى كه ممكن است فلان زن حامله شود، چيزى بدهند باطل است، ولى اگر وصيّت كند به بچّه اى كه در شكم مادر است چيزى بدهند، اگرچه هنوز روح نداشته باشد، وصيّت صحيح است، پس اگر زنده به دنيا آمد، بايد آنچه وصيّت كرده، به او بدهند و اگر مرده به دنيا آمد، وصيّت باطل مى شود و آنچه كه براى او وصيّت كرده، ميان ورثه تقسيم مى شود.

 

مسأله 3211: اگر كسى انسان را وصىّ خود قرار دهد، چنانچه به وصيّت كننده اطّلاع دهد كه براى انجام وصيّت او حاضر نيست، لازم نيست بعد از مردن او به وصيّت عمل كند، ولى اگر پيش از مردن او نفهمد او را وصىّ كرده، يا بفهمد و به او اطلاع ندهد كه براى عمل كردن به وصيّت حاضر نيست، در صورتى كه مشقّت نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد وصيّت او را انجام دهد و نيز اگر وصىّ پيش از مرگ، هنگامى متوجّه شود كه مريض بر اثر شدت بيمارى، نتواند به ديگرى وصيت كند، بنابر احتياط ايضاً بايد وصيّت را قبول نمايد.

 

مسأله 3212: اگر كسى كه وصيّت كرده بميرد، وصىّ نمى تواند ديگرى را براى انجام كارهاى ميّت معيّن كند و خود از انجام وصيّت كناره گيرى نمايد، ولى اگر بداند مقصود ميّت اين نبود كه خود وصىّ آن كار را شخصاً انجام دهد، بلكه مقصود فقط انجام گرفتن كار بوده، مى تواند ديگرى را از طرف خود وكيل نمايد.

 

مسأله 3213: اگر كسى دو نفر را وصىّ كند، چنانچه يكى از آن دو بميرد، يا ديوانه و يا كافر شود، حاكم شرع يك نفر ديگر را به جاى او معيّن مى كند و اگر هر دو بميرند، يا ديوانه و يا كافر شوند، حاكم شرع، دو نفر ديگر را معيّن مى كند و اگر هر دو بميرند، يا ديوانه و يا كافر شوند، حاكم شرع، دو نفر ديگر را معيّن مى كند ولى اگر يك نفر بتواند وصيّت را عملى كند، معيّن كردن دو نفر لازم نيست.

 

مسأله 3214: اگر وصىّ نتواند به تنهايى، كارهاى ميّت را انجام دهد، حاكم شرع براى كمك او، يك نفر ديگر را معيّن مى كند.

 

مسأله 3215: اگر مقدارى از مال ميّت در دست وصىّ تلف شود، چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى و يا تعدّى نموده، مثلا ميّت وصيّت كرده است فلان مقدار، به فقراى فلان شهر بده و او مال را به شهر ديگرى برده و در راه از بين رفته، ضامن است و اگر كوتاهى نكرده و تعدّى نيز ننموده ضامن نيست.

 

مسأله 3216: هرگاه انسان كسى را وصىّ كند و بگويد اگر وصىّ بميرد فلانى وصىّ باشد، بعد از مردن وصىّ اوّل، وصىّ دوم بايد كارهاى ميّت را انجام دهد.

 

مسأله 3217: حجّى كه بر ميّت واجب است و بدهكارى و حقوقى را كه مانند خمس، زكات و مظالم ادا كردن آنها واجب مى باشد، بايد از اصل مال ميت بدهند، اگرچه ميّت براى آنها وصيّت نكرده باشد.

 

مسأله 3218: اگر مال ميّت از بدهى، حج واجب و حقوقى كه مانند خمس، زكات و مظالم بر او واجب است زياد بيايد، چنانچه وصيّت كرده باشد كه ثلث يا مقدارى از ثلث را به مصرفى برسانند، بايد به وصيّت او عمل كنند و اگر وصيّت نكرده باشد، آنچه مى ماند مال ورثه است.

 

مسأله 3219: اگر مصرفى كه ميّت معيّن كرده، از ثلث مال او بيشتر باشد، وصيّت او در بيشتر از ثلث، در صورتى صحيح است كه ورثه حرفى بزنند يا كارى كنند كه معلوم شود، عملى شدن وصيّت را اجازه داده اند و تنها راضى بودن آنان كافى نيست. و اگر مدّتى بعد از مردن او نيز اجازه بدهند، صحيح است.

 

مسأله 3220: اگر مصرفى كه ميّت معيّن كرده، از ثلث مال او بيشتر باشد و پيش از مردن او، ورثه اجازه بدهند كه وصيّت او عملى شود، بعد از مردن او نمى توانند از اجازه خود برگردند.

 

مسأله 3221: اگر وصيّت كند از ثلث او خمس و زكات يا بدهى ديگر او را بدهند و براى نماز و روزه او اجير بگيرند و كار مستحب نيز مانند اطعام فقرا انجام دهند، بايد اوّل بدهى او را از ثلث بدهند و اگر چيزى زياد آمد، براى نماز و روزه او اجير بگيرند و اگر از آن نيز زياد آمد، براى كار مستحبى كه معيّن كرده مصرف نمايند و چنانچه ثلث مال او، فقط به اندازه بدهى باشد و ورثه نيز اجازه ندهند بيشتر از ثلث مال مصرف شود، وصيّت براى نماز و روزه، و در كارهاى مستحب باطل است.

 

مسأله 3222: اگر وصيّت كند بدهى او را بدهند و براى نماز و روزه او اجير بگيرند و كار مستحب نيز انجام دهند، چنانچه وصيّت نكرده باشد كه اينها را از ثلث بدهند، بايد بدهى او را از اصل مال بدهند و اگر چيزى زياد آمد، ثلث آن را براى نماز، روزه و كارهاى مستحبى كه معيّن كرده مصرف كنند و در صورتى كه ثلث كافى نباشد، اگر ورثه اجازه بدهند، بايد وصيّت او عملى شود و اگر اجازه ندهند، بايد نماز و روزه را از ثلث، بدهند و اگر چيزى زياد آمد براى كار مستحبى كه معيّن كرده مصرف نمايند.

 

مسأله 3223: اگر كسى بگويد ميّت وصيّت كرده، فلان مبلغ به من بدهند، چنانچه دو مرد عادل گفته او را تصديق كنند، يا قسم بخورد و يك مرد عادل نيز گفته او را تصديق نمايد، يا يك مرد عادل و دو زن عادل و يا چهار زن عادل به گفته او شهادت دهند، بايد مقدارى كه مى گويد به او بدهند. و اگر يك زن عادل شهادت دهد، بايد يك چهارم چيزى كه مطالبه مى كند به او بدهند. و اگر دو زن عادل شهادت دهند، نصف آن را و اگر سه زن عادل شهادت دهند، بايد سه چهارم آن را به او بدهند. و نيز اگر دو مرد كافر ذمّى كه در دين خود عادل باشند، گفته او را تصديق كنند، در صورتى كه ميّت ناچار بوده است وصيّت كند و مرد و زن عادلى در موقع وصيّت نبوده، بايد چيزى را كه مطالبه مى كند به او بدهند.

 

مسأله 3224: اگر كسى بگويد من وصى ميّتم كه مال او را، به مصرفى برسانم، يا ميّت مرا قيّم بچّه هاى خود قرار داده، در صورتى بايد حرف او را قبول كرد كه دو مرد عادل، گفته او را تصديق نمايند.

 

مسأله 3225: اگر وصيّت كند چيزى به كسى بدهند و آن شخص پيش از قبول يا رد بميرد، تا وقتى ورثه او وصيّت را رد نكرده اند، مى توانند آن چيز را قبول نمايند، امّا اگر وصيّت كننده از وصيّت خود برگردد حقّى ندارند.