صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
مطهّرات
موضوع: کتب استفتائی

 

مطهّرات

 

مسأله 157: دوازده چيز، نجس را پاك مى كند كه به آنها « مطهّرات » گويند: 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - استحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور جوشيده بنابر نجاست آن 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تبعيّت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - استبراء حيوان نجاست خوار 11 - غايب شدن مسلمان 12 - رفتن خون متعارف از حيوان.

 

1 - آب

مسأله 158: آب با چهار شرط چيز نجس را پاك مى كند:

اوّل: مطلق باشد، پس آب مضاف مانند گلاب و عرق بيد، نجس را پاك نمى كند. دوم: پاك باشد. سوم: وقتى چيز نجس را مى شويند، آب، مضاف نشود و بو يا رنگ و يا مزه نجاست نگيرد. چهارم: بعد از آب كشيدن چيز نجس، عين نجاست در آن نباشد.

 

مسأله 159: پاك شدن چيز نجس با آب قليل، يعنى آب كمتر از كُر، شرطهاى ديگرى نيز دارد كه بعد اشاره خواهد شد.

 

مسأله 160: ظرف نجس را با آب قليل، بنابر احتياط سه مرتبه بايد شست. و در آب كُر و جارى يك مرتبه كافى است، ولى ظرفى را كه سگ ليسيده يا از آن ظرف، آب يا چيز روان ديگرى خورده، بايد اوّل با خاكِ پاك، خاك مال كرد و بعد يك مرتبه در آب كُر يا جارى، يا دو مرتبه با آب قليل شست، امّا ظرفى كه آب دهان يا ديگر رطوبات سگ در آن ريخته، بهتر است آن را خاك مال نموده و سه مرتبه بشويند.

 

مسأله 161: اگر دهانه ظرفى كه سگ دهن زده، تنگ باشد و نشود آن را خاك مال كرد، چنانچه ممكن است بايد كهنه اى به چوبى بپيچند و با آن خاك را به ظرف بمالند و اگر ممكن نيست بايد خاك را در آن بريزند و به شدّت حركت دهند تا به همه ظرف برسد.

 

مسأله 162: ظرفى كه خوك بليسد يا از آن، چيز روانى بخورد، با آب قليل بايد هفت مرتبه شست و در آب كُر و جارى يك مرتبه كافى است و لازم نيست آن را خاك مال كنند، اگرچه بهتر است.

 

مسأله 163: اگر بخواهند ظرفى را كه به شراب نجس شده با آب قليل آب بكشند، سه مرتبه شستن كفايت مى كند، اگرچه احوط و اولى هفت مرتبه شستن است.

 

مسأله 164: كوزه اى كه از گِل نجس ساخته شده و يا آب نجس در آن فرو رفته، اگر در آب كُر يا جارى بگذارند، به هر جاى آن كه آب برسد پاك مى شود و اگر بخواهند باطن آن نيز پاك شود، بايد به قدرى در آب كُر يا جارى بماند كه آب به تمام آن فرو رود.

 

مسأله 165: ظرف نجس را با آب قليل به دو صورت مى توان آب كشيد: 1 - سه مرتبه پر كنند و خالى كنند. 2 - سه دفعه مقدارى آب در آن بريزند و در هر نوبت آب را طورى در آن بگردانند كه به جاهاى نجس آن برسد و بيرون بريزند.

 

مسأله 166: اگر ظرف بزرگى مانند پاتيل و خمره نجس شود، چنانچه سه مرتبه آن را از آب پر كنند و خالى كنند پاك مى شود و همچنين است اگر سه مرتبه از بالا آب در آن بريزند، به طورى كه تمام اطراف آن را بگيرد و در هر نوبت آبى كه ته آن جمع مى شود بيرون آورند و لازم نيست هر دفعه ظرفى را كه با آن آبها را بيرون مى آورند آب بكشند.

 

مسأله 167: اگر مِسّ نجس و مانند آن را آب كنند و آب بكشند، ظاهر آن پاك مى شود.

 

مسأله 168: تنورى كه با بول نجس شده است، اگر دو مرتبه از بالا آب در آن بريزند، طورى كه تمام اطراف آن را بگيرد پاك مى شود و در غير بول اگر بعد از برطرف شدن نجاست يك مرتبه به دستورى كه گفته شد آب در آن بريزند كافيست، امّا بهتر است كه گودالى، ته آن بكنند تا آبها در آن جمع شده سپس بيرون بياورند، بعد آن گودال را با خاك پر كنند.

 

مسأله 169: اگر بعد از برطرف كردن عين نجاست، چيز نجس را يك مرتبه در آب كُر يا جارى فرو برند كه آب به تمام جاهاى نجس آن برسد، پاك مى شود. در فرش و لباس و مانند آن فشار لازم نيست.

 

مسأله 170: اگر بخواهند چيزى را كه به بول نجس شده با آب قليل آب بكشند، يك مرتبه آب روى آن بريزند تا از آن جدا شود و در صورتى كه بول در آن چيز نمانده باشد، يك مرتبه ديگر نيز آب روى آن بريزند تا پاك شود و در لباس، فرش و مانند آن لازم است بعد از هر دفعه، فشار دهند تا غُساله آن بيرون آيد و « غُساله » آبى است كه معمولا در وقت شستن و بعد از آن، از چيزى كه شسته مى شود، خود به خود يا با فشار خارج مى گردد.

 

مسأله 171: در موردى كه لازم است چند بار آب كشيد، موالات و پشت سرهم بودن شرط نيست، پس اگر امروز، يك مرتبه آب روى آن بريزد و فردا يك مرتبه ديگر، پاك مى شود.

 

مسأله 172: اگر چيزى با بول پسر شيرخوارى كه غذاخور نشده و شير خوك و زن كافر نخورده نجس شود، چنانچه يك مرتبه آب روى آن بريزند كه به تمام جاهاى نجس آن برسد پاك مى شود، ولى بنابر احتياط مستحب يك مرتبه ديگر نيز آب روى آن بريزند.

 

مسأله 173: اگر چيزى به غير بول نجس شود، چنانچه بعد از برطرف كردن نجاست يك مرتبه آب روى آن بريزند و از آن جدا شود، پاك مى گردد و نيز اگر در دفعه اوّلى كه آب روى آن مى ريزند، نجاست آن برطرف شود و بعد از برطرف شدن نجاست نيز آب روى آن بيايد پاك مى شود.

 

مسأله 174: اگر حصير نجس را كه با نخ بافته شده، در آب كُر يا جارى فرو برند، بعد از برطرف شدن عين نجاست پاك مى شود، ولى اگر بخواهند آن را با آب قليل آب بكشند، دو بار در بول و يك بار در غير بول كفايت مى كند.

 

مسأله 175: اگر ظاهر گندم، برنج، صابون، گوشت و مانند آن نجس شود، با فرو بردن در آب كُر و جارى پاك مى گردد و اگر باطن آن نجس شود، پاك شدن آن متوقّف است بر اينكه آب به باطن آن نفوذ كند، مثلا آن را در كيسه پارچه اى گذاشته و در آب كُر يا جارى نگه دارند تا آب در آن نفوذ كند.

 

مسأله 176: اگر انسان شك كند كه آب نجس، به باطن صابون و مانند آن رسيده يا نه، باطن آن پاك است.

 

مسأله 177: اگر ظاهر برنج و گوشت، يا چيزى مانند آن نجس شده باشد، چنانچه آن را در ظرفى بگذارند، بنابر احتياط اگر سه مرتبه آب روى آن بريزند و خالى كنند پاك مى شود و ظرف آن نيز پاك مى گردد، ولى اگر بخواهند لباس يا چيزى را كه فشار داده مى شود در ظرفى بگذارند و آب بكشند، بنابر احتياط مستحب در هر مرتبه كه آب روى آن مى ريزند آن را فشار دهند و ظرف را كج كنند، تا غُساله اى كه در آن جمع شده بيرون بريزد.

 

مسأله 178: لباس نجسى كه به نيل و مانند آن رنگ شده، اگر در آب كُر يا جارى فرو برند و آب، پيش از آنكه بر اثر رنگ پارچه مضاف شود به تمام آن برسد، آن لباس پاك مى شود، اگرچه موقع فشار دادن، آب مضاف يا رنگين از آن بيرون آيد.

 

مسأله 179: اگر لباسى را در آب كُر يا جارى آب بكشند و بعد مثلا لجن آب در آن ديده شود، چنانچه از رسيدن آب جلوگيرى نكرده، آن لباس پاك است.

 

مسأله 180: اگر بعد از آب كشيدن لباس و مانند آن، خورده گِل يا اشنان در آن ديده شود پاك است. ولى اگر آب نجس، به باطن گِل يا اشنان رسيده باشد، ظاهر گِل و اشنان پاك و باطن آن نجس است. مگر آنكه لباس با آب كُر يا جارى آب كشيده و آب در آن نفوذ كرده باشد.

 

مسأله 181: هر چيز نجس، تا عين نجاست را از آن برطرف نكنند پاك نمى شود و اگر بعد از آب كشيدن بو يا رنگ نجاست، در آن مانده باشد اشكال ندارد، پس اگر خون را از لباس برطرف كنند و لباس را آب بكشند و رنگ خون در آن بماند پاك مى باشد، امّا چنانچه بر اثر بو يا رنگ يقين كنند، يا احتمال عقلايى دهند كه ذرّه هاى نجاست، در آن مانده، نجس است.

 

مسأله 182: اگر نجاستِ بدن را در آب كُر يا جارى برطرف كنند، بدن پاك مى شود و بيرون آمدن و دوباره در آب رفتن لازم نيست.

 

مسأله 183: غذاى نجسى كه لاى دندانها مانده، اگر آب در دهان بگردانند كه به تمام غذاى نجس برسد پاك است.

 

مسأله 184: اگر موى سر و صورت را با آب قليل، آب بكشند فشار لازم ندارد.

 

مسأله 185: اگر جايى از بدن يا لباس را با آب قليل آب بكشند، اطراف آنجا كه متصل به آن است و معمولا موقع آب كشيدن آنجا نجس مى شود، با پاك شدن جاى نجس پاك مى شود و همچنين است اگر چيز پاكى را پهلوى چيز نجس بگذارند و روى هر دو آب بريزند. بنابراين اگر براى آب كشيدن يك انگشت نجس، روى همه انگشت ها آب بريزند و آب نجس به همه آنها برسد، بعد از پاك شدن انگشت نجس، تمام انگشت ها پاك مى شود.

 

مسأله 186: گوشت و دنبه اى كه نجس شده، مانند چيزهاى ديگر آب كشيده مى شود. همچنين است اگر بدن يا لباس، چربى كمى داشته باشد كه از رسيدن آب به آن جلوگيرى نكند.

 

مسأله 187: اگر ظرف يا بدن، نجس باشد و بعد طورى چرب شود كه از رسيدن آب به آن جلوگيرى كند، چنانچه بخواهند ظرف و بدن را آب بكشند، بايد چربى را برطرف كنند تا آب به آن برسد.

 

مسأله 188: چيز نجسى كه عين نجاست در آن نيست، اگر زير شيرى كه متّصل به آب كُر است يك دفعه بشويند، پاك مى شود و نيز اگر عين نجاست در آن باشد، چنانچه عين نجاست آن، زير شير يا به وسيله ديگرى برطرف شود و آبى كه از آن چيز مى ريزد، بو يا رنگ و يا مزه نجاست، نگرفته باشد با آب شير پاك مى گردد، امّا اگر آبى كه از آن مى ريزد بو يا رنگ و يا مزه نجاست گرفته باشد، بايد به قدرى آب شير، روى آن بريزد تا در آبى كه از آن جدا مى شود، بو يا رنگ يا مزه نجاست نباشد.

 

مسأله 189: اگر چيزى را آب بكشد و يقين كند، پاك شده و بعد شك كند كه عين نجاست را از آن برطرف كرده يا نه، در صورتى كه عين نجاست نباشد آن چيز پاك است و اگر در وقت آب كشيدن متوجّه برطرف كردن عين نجاست نبوده، بنابر احتياط دوباره آن را آب بكشد.

 

مسأله 190: زمينى كه روى آن شن يا ريگ باشد، اگر با آب قليل بشويند پاك مى شود، امّا زير ريگها، بنابر احتياط مستحب نجس مى ماند زيرا آبى كه روى آن مى ريزند از آن جدا شده و در شن و ريگ فرو مى رود.

 

مسأله 191: زمين سنگ فرش، آجر فرش و زمين سختى كه آب در آن فرو نمى رود، اگر نجس شود با آب جارى پاك مى شود. همچنين با آب قليل پاك مى گردد، ولى بايد به قدرى آب روى آن بريزند كه جارى شود و چنانچه آب قليلى كه روى آن ريخته اند از سوراخى بيرون رود، همه زمين پاك مى شود و اگر بيرون نرود جايى كه آبها جمع مى شود نجس مى ماند و براى پاك شدن آنجا بايد با پارچه و مانند آن، آب را بردارند و باز بر آن، آب بريزند و بردارند تا آنجا نيز پاك شود.

 

مسأله 192: اگر ظاهر نبات، قند، نمك سنگ و مانند آن نجس شود، با آب كمتر از كُر نيز پاك مى شود.

 

مسأله 193: اگر شكر آب شده نجس را قند بسازند و در آب كُر يا جارى بگذارند پاك نمى شود، مگر آب به همه اجزاى آن برسد در حالى كه مضاف نشده باشد.

 

2 - زمين

مسأله 194: زمين با سه شرط، كف پا و ته كفش نجس را پاك مى كند، اوّل: زمين پاك باشد. دوم: خشك باشد. سوم: اگر عين نجس مانند خون و بول، يا متنجّس مانند گِلى كه نجس شده، در كف پا و ته كفش است، با راه رفتن يا ماليدن پا به زمين برطرف شود. و نيز زمين بايد خاك يا سنگ و مانند آن باشد و با راه رفتن روى فرش و حصير، كف پا و ته كفش نجس، پاك نمى شود، امّا آجر و گچ و سيمان كه از ريگ درست شده، حكم زمين را دارد.

 

مسأله 195: پاك شدن كف پا و ته كفش نجس، با راه رفتن روى آسفالت بعيد نيست ولى با راه رفتن روى زمينى كه با چوب، فرش شده مورد اشكال است.

 

مسأله 196: براى پاك شدن كف پا و ته كفش، بهتر است پانزده قدم يا بيشتر راه بروند، اگرچه با كمتر از پانزده قدم يا با ماليدن پا بر زمين، نجاست برطرف شود.

 

مسأله 197: لازم نيست كف پا و ته كفش نجس، تَر باشد بلكه اگر خشك بود با راه رفتن پاك مى شود.

 

مسأله 198: كف پا و ته كفش نجس با راه رفتن پاك مى شود، امّا اطراف آن، كه معمولا به گِل آلوده مى شود، پاك شدن آن مورد اشكال است، مگر به اندازه متعارف آن.

 

مسأله 199: كسى كه با دست و زانو راه مى رود، اگر كف دست يا زانوى او نجس شود، با راه رفتن پاك مى گردد. همچنين ته عصا، ته پاى مصنوعى، نعل چهارپايان، چرخ اتومبيل و درشكه و مانند آن پاك مى شود.

 

مسأله 200: اگر بعد از راه رفتن، بو يا رنگ و يا ذرّه هاى كوچكى از نجاست كه ديده نمى شود، در كف پا يا ته كفش بماند، اشكال ندارد. اگرچه بهتر است به قدرى راه روند كه آنها نيز، برطرف شود.

 

مسأله 201: توى كفش و مقدارى از كف پا كه به زمين نمى رسد، بنابر احتياط با راه رفتن پاك نمى شود و همچنين بنابر احتياط مستحب كف جوراب با راه رفتن پاك نمى گردد.

 

3 - آفتاب

مسأله 202: آفتاب، زمين و ساختمان و چيزهايى كه مانند درب و پنجره در ساختمان به كار برده شده، همچنين ميخى را كه به ديوار كوبيده اند، با پنج شرط پاك مى كند، بنابر احتياط در بعضى آنها، اوّل: چيز نجس، طورى تَر باشد، كه اگر چيز ديگرى به آن برسد تَر شود، پس اگر خشك باشد بايد آن را تَر كنند تا آفتاب خشكش كند. دوم: اگر عين نجاست، در آن چيز باشد پيش از تابيدن آفتاب آن را برطرف كنند. سوم: چيزى از تابيدن آفتاب جلوگيرى نكند، پس اگر آفتاب از پشت پرده يا ابر و مانند آن بتابد و چيز نجس را خشك كند، آن چيز پاك نمى شود، ولى اگر ابر يا پرده به قدرى نازك باشد كه از تابيدن آفتاب جلوگيرى نكند، اشكال ندارد. چهارم: آفتاب به تنهايى چيز نجس را خشك كند، پس اگر مثلا چيز نجس بر اثر باد و آفتاب خشك شود، پاك نمى گردد، ولى اگر باد به قدرى كم باشد كه بگويند آفتاب آن را خشك كرده، اشكال ندارد. پنجم: آفتاب، مقدار زمين يا ساختمانى را كه نجاست به آن فرو رفته، در يك مرتبه خشك كند. پس اگر يك مرتبه بر زمين يا ساختمان نجس بتابد و روى آن را خشك كند و بار ديگر زير آن را خشك نمايد، فقط روى آن پاك مى شود و زير آن نجس مى ماند.

 

مسأله 203: آفتاب، حصير و درخت و گياه نجس و هر چيز ثابت يا شبيه به ثابت را پاك مى كند.

 

مسأله 204: اگر آفتاب به زمين نجس بتابد، بعد انسان شك كند كه زمين، موقع تابيدن آفتاب تَر بوده يا نه، يا تَرى آن بر اثر آفتاب خشك شده يا نه، آن زمين بنابر احتياط نجس است و همچنين است اگر شك كند پيش از تابش آفتاب عين نجاست از آن، برطرف شده يا نه، يا شك كند چيزى مانع تابش آفتاب بوده يا نه.

 

مسأله 205: اگر آفتاب به يك طرف ديوار نجس بتابد، طرفى كه آفتاب به آن نتابيده پاك نمى شود، مگر با تابش آفتاب تمام ديوار خشك شود.

 

4 - استحاله

مسأله 206: اگر جنس چيز نجس، طورى عوض شود كه به صورت چيز پاكى درآيد پاك مى شود و آن را « اِستحاله » مى گويند. خواه عين نجس بوده يا متنجّس باشد، مثلا چوب نجس بسوزد و خاكستر گردد، يا سگ در نمكزار فرو رود و نمك شود، ولى اگر جنس آن عوض نشود مانند آنكه گندم نجس را آرد كنند يا نان بپزند و يا شير نجس را پنير يا ماست كنند، پاك نمى شود.

 

مسأله 207: كوزه گِلى و مانند آن، كه از گِل نجس ساخته شده بنابر احتياط نجس است. و نيز بايد از زغالى كه از چوب نجس درست شده بنابر احتياط اجتناب كرد.

 

مسأله 208: چيز نجسى كه معلوم نيست اِستحاله شده يا نه، نجس است.

 

مسأله 209: بخارى كه از بول يا آب نجس و مانند آن برمى خيزد پاك است.

 

مسأله 210: اگر شراب به خودىِ خود يا به سبب چيزى مانند سركه و نمك كه در آن ريخته اند سركه شود، پاك مى گردد.

 

مسأله 211: بنابر احتياط واجب شرابى كه از انگور نجس و مانند آن درست كنند، يا نجاست ديگرى به آن برسد، با سركه شدن پاك نمى شود.

 

مسأله 212: بنابر احتياط واجب سركه اى كه از انگور، كشمش و خرماى نجس درست كنند نجس است.

 

مسأله 213: اگر پوشال ريز انگور يا خرما، داخل آن باشد و سركه بريزند ضرر ندارد و بهتر است تا خرما، كشمش و انگور سركه نشده، خيار، بادنجان و مانند اينها در آن نريزند.

 

5 - كم شدن دو سوم آب انگور جوشيده

مسأله 214: آب انگورى كه با آتش، جوش آمده نجس نمى شود، امّا خوردن آن حرام است و اگر آنقدر بجوشد كه دو قسمت آن كم شود و تنها يك قسمت بماند، حلال مى شود، ولى اگر به خودى خود جوش بيايد، فقط با سركه شدن حلال مى گردد.

 

مسأله 215: اگر دو قسمت آب انگور بدون جوش آمدن كم شود، چنانچه باقيمانده آن به خودى خود يا با آتش جوش آيد، حرام است و اگر بخواهند حلال شود بايد دو ثلث آن را با جوشانيدن از بين ببرند.

 

مسأله 216: آب انگورى كه معلوم نيست جوش آمده يا نه، حلال و پاك است، ولى اگر با آتش جوش بيايد، تا انسان يقين نكند كه دو قسمت آن كم شده، حلال نمى شود و همچنين اگر به خودىِ خود جوش آيد تا يقين نكند سركه شده حلال نمى گردد.

 

مسأله 217: اگر مثلا در يك خوشه غوره، يك دانه يا دو دانه انگور باشد و بجوشد، چنانچه به آبى كه از آن خوشه گرفته مى شود، آبغوره بگويند و اثرى از شيرينى انگور در آن نباشد، پاك و خوردن آن حلال است.

 

مسأله 218: اگر يك دانه انگور، در چيزى كه به آتش مى جوشد بيفتد و بجوشد، و استحاله شود، لازم نيست از خوردن آن اجتناب شود.

 

مسأله 219: اگر بخواهد در چند ديگ، شيره بپزد، كف گيرى كه در ديگ به جوش آمده زده است، مى تواند در ديگى كه جوش نيامده بزند و اگر همه جوش آمده باشد، كف گير ديگى كه دو ثلث آن كم نشده، در ديگى كه دو ثلث آن كم شده از جهت حرمت نزند.

 

مسأله 220: چيزى كه معلوم نيست غوره است يا انگور، اگر جوش بيايد نجس نمى شود.

 

مسأله 221: خرما و شيره آن همچنين مويز، كشمش و آب آنها، اگر جوش آيد پاك است و براى خوردنش لازم نيست دو ثلث آن كم شود، اگرچه اجتناب از آن بهتر است به ويژه در مويز و كشمش.

 

6 - انتقال

مسأله 222: اگر خون بدن انسان، يا خون حيوانى كه خون جهنده دارد، يعنى حيوانى كه وقتى رگ آن را ببرند خون از آن جستن مى كند، به بدن حيوانى كه خون جهنده ندارد برود و خون آن حيوان حساب شود پاك مى گردد كه اين را « انتقال » مى گويند، امّا خونى كه زالو از انسان مى مكد، نجس مى باشد زيرا خون زالو به آن گفته نمى شود بلكه مى گويند خون انسان است.

 

مسأله 223: اگر كسى پشه اى را كه بر بدنش نشسته بكشد و نداند خونى كه از پشه بيرون آمده، از او مكيده يا از خود پشه مى باشد پاك است و همچنين اگر بداند از او مكيده، ولى جزو بدن پشه حساب شود، امّا اگر فاصله بين مكيدن خون و كشتن پشه به قدرى كم باشد كه بگويند خون انسان است، يا معلوم نباشد كه بگويند خون پشه است يا خون انسان، بنابر احتياط نجس مى باشد.

 

7 - اسلام

مسأله 224: اگر كافر، شهادتين بگويد يعنى: « أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاّ اللّهُ وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه » مسلمان مى شود و بعد از مسلمان شدن، بدن، آب دهان و بينى و عرق او پاك است، ولى اگر هنگام مسلمان شدن، عين نجاست بر بدن او بوده، بايد برطرف كند و جاى آن را آب بكشد، بلكه اگر پيش از مسلمان شدن عين نجاست برطرف شده باشد، بنابر احتياط مستحب جاى آن را آب بكشد.

 

مسأله 225: اگر موقعى كه كافر بوده، لباس او با رطوبت به بدنش رسيده باشد و آن لباس در هنگام مسلمان شدن، بر بدن او نباشد نجس است، بلكه حتّى اگر بر بدن او باشد، بنابر احتياط مستحب از آن اجتناب كند.

 

مسأله 226: اگر كافر شهادتين بگويد و انسان نداند قلباً مسلمان شده يا نه، پاك است ولى اگر بداند قلباً مسلمان نشده، به اين معنى كه تن زير بار اسلام نداده بلكه فقط لفظى بر زبان جارى نموده نجس است، امّا منافق كه قلباً مسلمان نشده ولى تن زيرِ بارِ اسلام داده پاك است.

 

8 - تبعيّت

مسأله 227: تبعيّت، يعنى چيز نجسى، بر اثر پاك شدن چيز ديگرى پاك شود، مانند پاك شدن فرزندان نابالغ كافر كه با اسلام يكى از پدر و مادر، يا جدّ و جدّه، پاك مى شوند.

 

مسأله 228: اگر شراب سركه شود، ظرف آن نيز تا جايى كه شراب، هنگام جوشيدن به آنجا رسيده پاك مى شود، همچنين كهنه و چيزى كه معمولا روى آن مى گذارند، اگر با آن رطوبت نجس شود، پاك مى گردد. ولى اگر پشت ظرف با آن شراب، آلوده شود بنابر احتياط مستحب بعد از سركه شدن شراب، از آن اجتناب شود.

 

مسأله 229: آب انگور اگر با آتش جوش بيايد و پيش از آنكه دو سوم آن كم شود به جايى بريزد نجس نمى شود، همچنين ظرفى كه آب انگور در آن جوش مى آيد و چيزهايى كه مانند كف گير و غير آن، براى پختن آب انگور به كار مى رود پاك است.

 

مسأله 230: تخته يا سنگى كه روى آن، ميّت را غسل مى دهند و پارچه اى كه با آن عورت ميّت را مى پوشانند و دست كسى كه او را غسل مى دهد، بعد از تمام شدن غسل پاك مى شود.

 

مسأله 231: كسى كه چيزى را با دست خود آب مى كشد، بعد از پاك شدن آن چيز، دست او نيز پاك مى شود.

 

مسأله 232: اگر لباس و مانند آن را با آب قليل آب بكشند، آبى كه بعد از جدا شدن غُساله در آن مى ماند پاك است.

 

مسأله 233: ظرف نجس را كه با آب قليل آب مى كشند، بعد از جدا شدن غساله يعنى آبى كه براى پاك شدن، روى آن ريخته اند، آب كمى كه در آن مى ماند پاك است.

 

9 - برطرف شدن عين نجاست

مسأله 234: اگر بدن حيوان - كه شامل تمام اعضا و حتّى منقار پرندگان مى شود - با عين نجس مانند خون، يا مُتنجّس مانند آب نجس آلوده شود، چنانچه آنها برطرف گردد، بدن آن حيوان پاك مى شود، همچنين است باطن بدن انسان، مانند داخل دهان و بينى، مثلا اگر خونى از لاى دندان بيرون آيد و در آب دهان از بين برود، آب كشيدن داخل دهان لازم نيست، همچنين است اگر دندان عاريه در دهان نجس شود، گرچه بهتر است آن را آب بكشند.

 

مسأله 235: اگر مقدارى غذا لاى دندان مانده باشد و داخل دهان خون بيايد، آن غذا پاك است.

 

مسأله 236: آب كشيدن مقدارى از لبها و پلك چشم كه هنگام بستن روى هم مى آيد لازم نيست، امّا جايى كه انسان نمى داند از ظاهر بدن است يا باطن آن، اگر نجس شود بنابر احتياط مستحب آن را آب بكشد.

 

مسأله 237: اگر گرد و خاك نجس به لباس، فرش و مانند آن بنشيند، چنانچه طورى آن را تكان دهد كه گرد و خاك نجس از آن بريزد، پاك است.

 

10 - استبراء حيوان نجاست خوار

مسأله 238: بول، غايط و ديگر رطوبات حيوانى كه به خوردن نجاست انسان، عادت كرده نجس است و اگر بخواهند پاك شود، بايد آن را استبراء كنند، يعنى تا مدّتى كه بعد از آن مدّت، ديگر نجاست خوار به آن نگويند، نگذارند نجاست بخورد و غذاى پاك به آن بدهند.

 

مسأله 239: بنابر احتياط مستحب، بايد شتر نجاست خوار را چهل روز، گاو را سى روز، گوسفند را ده روز، مرغابى را هفت يا پنج روز و مرغ خانگى را سه روز، از خوردن نجاست باز دارند و غذاى پاك به آنها بدهند و اگر بعد از اين مدّت باز نجاست خوار به آنها گفته شود، بايد تا مدّتى از خوردن نجاست آنها جلوگيرى نمايند كه بعد از آن مدّت، ديگر نجاست خوار به آنها نگويند.

 

11 - غايب شدن مسلمان

مسأله 240: اگر بدن يا لباس مسلمان، يا چيز ديگرى كه مانند ظرف و فرش در اختيار اوست، نجس شود و آن مسلمان غايب گردد، با شش شرط مى توان آن را پاك دانست ( بنابر احتياط در بعضى آنها ) اوّل: آن مسلمان، چيزى كه بدن يا لباسش را نجس كرده نجس بداند، بنابراين اگر لباسش به شراب آلوده شود و آن را نجس نداند، بعد از غايب شدن او نمى شود آن لباس را، پاك دانست. دوم: آن مسلمان بداند بدن يا لباسش، به چيز نجس رسيده است. سوم: انسان ببيند آن چيز را كه قبلا نجس بوده در كارى كه شرط آن پاكى است استعمال مى كند، مثلا ببيند با آن لباس نماز مى خواند. چهارم: آن مسلمان بداند كه پاكى، شرط صحّت آن كار است، بنابراين اگر نداند كه بايد لباس نمازگزار پاك باشد و با لباسى كه نجس شده نماز بخواند، نمى شود آن لباس را پاك دانست. پنجم: انسان احتمال دهد كه مسلمان چيزى را كه نجس شده آب كشيده است، پس اگر يقين داشته باشد كه آب نكشيده، نبايد آن چيز را پاك بداند. ششم: بنابر احتياط آن مسلمان، بالغ باشد.

 

مسأله 241: اگر در نظر آن مسلمان، نجس و پاك فرقى نداشته باشد، پاك دانستن آن چيز، اشكال دارد.

 

12 - رفتن خون متعارف حيوان

مسأله 242: اگر حيوان حلال گوشت را، به دستور شرعى بكشند و خون آن به مقدار معمول بيرون آيد، خونى كه در بدنش مى ماند پاك است.

 

چند مسأله

مسأله 243: اگر خود انسان يقين كند كه چيز نجس پاك شده است، يا دو مرد عادل به پاك شدن آن خبر دهند، آن چيز پاك است، همچنين است اگر كسى كه چيز نجس را آب كشيده از پاكى آن خبر دهد و مورد اطمينان باشد.

 

مسأله 244: كسى كه وكيل شده تا لباس انسان را آب بكشد، اگر بگويد آب كشيده ام و انسان به گفته او اطمينان پيدا كند، آن لباس پاك است.

 

مسأله 245: اگر انسان حالى دارد كه در آب كشيدن چيز نجس، يقين پيدا نمى كند، مى تواند به گمان در تطهير اكتفا نمايد، يا به نحوى كه افراد متعارف آب مى كشند، رفتار كند.