صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
حيض‌
موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی

 

حيض‌

 

خون حيض خونى است كه غالبا در هر ماه چند روزى از رحم زنها خارج مى‌شود، و زن را در هنگام ديدن خون حيض، حائض مى‌گويند.

 

مسأله 440- خون حيض در بيشتر اوقات، گرم و تازه، و رنگ آن سياه يا سرخ تيره است و با فشار و سوزش بيرون مى‌آيد.

 

مسأله 441- زنهاى قرشيه بعد از تمام شدن شصت سال قمرى يائسه مى‌شوند؛ يعنى خون حيض نمى‌بينند، و زنهايى كه قرشيه نيستند بعد از تمام شدن پنجاه سال قمرى يائسه مى‌شوند. بايد توجّه داشت كه زنهاى سيده يكى از اقسام زنهاى قرشيه مى‌باشند.

 

مسأله 442- خونى كه دختر پيش از تمام شدن نه سال قمرى، و زن بعد از يائسه شدن مى‌بيند، حيض نيست.

 

مسأله 443- زن حامله و زنى كه بچه شير مى‌دهد، ممكن است حيض ببيند، ولى زن حامله در دو جهت با ساير زنها تفاوت دارد:

 

اوّل: آن كه اگر پس از ايام عادت خون ببيند چنانچه بيست روز از آخر عادت وى بگذرد، خونى كه ديده حيض به حساب نمى‌آيد و استحاضه است اگر چه به نشانه حيض باشد و اگر هنوز بيست روز از آخر عادت وى نگذشته، خونى كه ديده چنانچه به نشانه حيض باشد، حيض و چنانچه به نشانه حيض نباشد استحاضه است، ولى در زنان ديگر خونى كه پس از ايام حيض مى‌بينند به طور كلى استحاضه است و فرقى بين گذشتن بيست روز و نگذشتن آن و نشانه‌دار بودن خون و نشانه‌دار نبودن آن نيست. در مورد خونى كه زن در ايام عادت يا قبل از آن مى‌بيند فرقى بين زن حامله و زنان ديگر‌ نيست.

 

دوّم: آن كه در زن حامله لازم نيست خون سه روز ادامه داشته باشد تا حيض به حساب آيد.

 

مسأله 444- دخترى كه نمى‌داند نه سالش تمام شده يا نه، اگر خونى ببيند كه نشانۀ حيض را نداشته باشد حيض نيست، و اگر نشانه حيض را داشته باشد، حيض است و شرعاً علامت اين است كه نه سال او تمام شده است.

 

مسأله 445- زنى كه شك دارد يائسه شده يا نه، بايد بنا بگذارد كه يائسه نشده است و زنى كه بين پنجاه و شصت سالگى است و نمى‌داند كه قرشى است يا نه، حكم كسى را دارد كه هنوز از پنجاه سال نگذشته است.

 

مسأله 446- مدت خون حيض كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمى‌شود، و اگر مختصرى هم از سه روز كمتر باشد حيض نيست (البته اگر به جهت مانعى همچون حامله بودن يا خوردن قرص، خون سه روز ادامه نيابد، با داشتن ساير شرايط حيض است). مراد از روز، در اين مسأله مدّت 24 ساعت است؛ نه روز در مقابل شب.

 

مسأله 447- لازم نيست سه روز اول حيض پشت سر هم باشد؛ ولى بايد سه روز اول، در يك دهه باشد، پس اگر يك روز خون ببيند و سه روز پاك شود و دوباره يك روز خون ببيند و چهار روز پاك شود و دوباره يك روز خون ببيند، خونهاى ديده شده حيض است؛ و اگر دو روز خون ببيند و هفت روز پاك شود و دوباره يك روز خون ببيند، هر دو خون حيض است؛ ولى اگر دو روز خون ببيند و هشت روز پاك شود، خون ديده شده حيض نمى‌باشد.

 

و در مورد غير سه روز اول لازم نيست خون ديده شده، در يك دهه واقع شود؛ بلكه اگر فاصله آن با آخر خون ديده شده از ده روز كمتر باشد، ادامه خون حيض سابق مى‌باشد؛ بنابراين، اگر مثلًا سه روز متوالى خون ببيند و پاك شود و در روز دوازدهم دوباره خون ببيند، اين خون نيز ادامه حيض مى‌باشد.

 

و نيز اگر دو روز خون ببيند و پنج روز پاك شود و دوباره دو روز خون ببيند و دوباره‌ پاك شود و در روز هيجدهم دوباره خون ببيند خونهاى ديده شده، يك حيض به حساب مى‌آيد. البته مجموع روزهايى كه با فاصله، يا بى‌فاصله خون ديده است نبايد از ده روز تجاوز كند؛ پس اگر هفت روز خون ديد و سه روز پاك شد و دوباره هفت روز خون ديد، نمى‌توان تمام خونهاى ديده شده را حيض دانست.

 

مسأله 448- ابتداى حيض لازم است خون بيرون بيايد، ولى لازم نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد، بلكه اگر در ادامه حيض در باطن فرج خون باشد كافى است؛ و چنانچه در بين سه روز مختصرى پاك شود و مدّت پاك شدن به قدرى كم باشد كه بگويند در تمام سه روز در فرج خون بوده، باز هم حيض است.

 

مسأله 449- لازم است سه شبانه روز خون ببيند؛ پس اگر از اذان صبح (يا طلوع آفتاب) روز اول تا غروب روز سوم، خون بيايد براى حيض بودن كافى نيست و بايد تا اذان صبح (يا طلوع آفتاب) روز چهارم هم خون بيايد، يا مقدار باقى مانده در ضمن ده روز تكميل شود، همچنين اگر در وسطهاى روز اول شروع شود، بايد تا همان موقع از روز چهارم خون بيايد و در شب دوم و سوم هم خون قطع نشود و يا مقدار سه شبانه روز كامل در ضمن ده روز خون ببيند.

 

مسأله 450- اگر در بين روزهايى كه زن خون مى‌بيند يك يا چند روز پاك شود به طورى كه در باطن او هم خون نباشد، در روزهايى كه پاك شده حائض نيست؛ هر چند روزهايى كه خون ديده و روزهايى كه در وسط پاك شده، بر روى هم از ده روز بيشتر نباشد؛ بنابر اين اگر مثلًا سه روز خون ببيند و دو روز پاك شود و دوباره چهار روز خون ببيند، در مدت دو خون حائض، و در دو روز وسط پاك مى‌باشد و بايد غسل حيض كرده و عبادات واجب خود را بجا آورد و مى‌تواند كارهايى كه بر حائض حرام است انجام دهد و چنانچه عباداتى در ايام پاكى انجام داده، لازم نيست دوباره به جا آورد.

 

مسأله 451- اگر خونى ببيند كه از سه روز بيشتر و از ده روز كمتر باشد و نداند خون دمل و زخم است يا خون حيض، چنانچه نشانۀ حيض را نداشته باشد و در روزهاى عادت يا يكى دو روز قبل از آن نباشد، نمى‌تواند آن را خون حيض قرار دهد؛ مگر در‌ برخى صورتها كه در مسائل آينده گفته خواهد شد.

 

مسأله 452- اگر خونى ببيند و شك كند خون حيض است يا استحاضه، چنانچه در ايام عادت يا يكى دو روز قبل باشد (هر چند نشانه حيض را نداشته باشد) يا بيش از دو روز قبل از عادت با نشانه حيض باشد، اين خون حيض به شمار مى‌آيد و اگر بيش از دو روز قبل از عادت بدون نشانه حيض باشد بايد اعمال استحاضه را انجام دهد، همچنين است اگر شك كند خون حيض است يا استحاضه يا خون دمل و زخم. حكم خون ديدن پس از ايّام عادت در مسأله 489 خواهد آمد.

 

مسأله 453- اگر خونى ببيند كه نداند خون حيض است يا بكارت، بايد خود را وارسى كند؛ يعنى مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و كمى صبر كند و بعد بيرون بياورد، پس اگر فقط اطراف آن آلوده باشد، خون بكارت است و اگر خون به همۀ آن رسيده، حيض مى‌باشد و اگر شك كند كه خون حيض است يا خون استحاضه يا بكارت، يا شك كند كه خون حيض است يا خون زخم است يا بكارت، يا اصلًا نداند چه خونى است، اگر فقط اطراف پنبه‌اى كه در داخل فرج مى‌گذارد آلوده شده باشد خون بكارت مى‌باشد و اگر به همۀ آن رسيده و نشانۀ حيض را داشته باشد خون حيض، و اگر نشانۀ حيض را نداشته باشد، بايد اعمال استحاضه را انجام دهد.

 

مسأله 454- اگر زن خونى ببيند كه اگر سه روز ادامه پيدا كند حكم به حيض بودنش مى‌شود، ولى شك دارد كه خون سه روز ادامه پيدا مى‌كند يا قطع مى‌شود، بايد بنابر اين بگذارد كه خون ادامه پيدا كرده و حيض است، ولى اگر خون قطع شود و نداند كه آيا دوباره قبل از تمام شدن ده روز خون مى‌آيد، بايد بنابر اين گذارد كه خون دوباره نمى‌آيد و خونى كه ديده حيض نبوده است، و همچنين است اگر در وقتى كه خون قطع نشده بداند خون سه روز ادامه پيدا نمى‌كند ولى احتمال بدهد پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون بيايد.

 

مسأله 455- اگر كمتر از سه روز خون ببيند و بعد از گذشتن ده روز از اول خون، با شرايط حيض خون ببيند و خون دوم در عادت، يا يكى دو روز قبل از عادت باشد خون‌ دوّم حيض است (هرچند نشانه حيض را نداشته باشد) همچنين اگر بيشتر از دو روز قبل از عادت بوده و نشانه حيض را دارا باشد و در هر سه صورت خون اول؛ اگر چه در روزهاى عادتش باشد و نشانۀ حيض را هم داشته باشد، حيض نيست.

 

احكام حائض‌

مسأله 456- چند چيز بر حائض و كسى كه شرعاً محكوم به حائض بودن است، حرام است:

 

اول: عبادتهايى كه مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود و در مدتى كه حائض مى‌باشد، يا در مدتى كه شرعاً محكوم به حائض بودن مى‌باشد، اگر چنين عبادتهايى را- ولو رجاءً- بجا آورد معصيت كرده است؛ ولى بجا آوردن عبادتهايى كه وضو و غسل و تيمم براى آنها لازم نيست؛ مانند نماز ميت، مانعى ندارد.

 

دوم: تمام چيزهايى كه بر جنب حرام است و در احكام جنابت گفته شد.

 

سوم: جماع كردن در فرج، كه هم براى مرد حرام است و هم براى زن، اگر چه به مقدار ختنه‌گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، بلكه ظاهراً جايز نيست كه مقدار كمتر از ختنه‌گاه را داخل كند و وطى زن در دبر به طور كلى شديداً مكروه است و خلاف احتياط استحبابى است و در حال حيض احتياط استحبابى اكيد در ترك آن است.

 

مسأله 457- جماع كردن در روزهايى هم كه حيض زن قطعى نيست ولى شرعاً بايد براى خود حيض قرار دهد، جايز نيست؛ پس زنى كه بايد به دستورى كه بعداً گفته مى‌شود روزهاى عادت يكى از خويشان خود را حيض قرار دهد، شوهرش نمى‌تواند در آن روزها با او نزديكى كند، همچنين در روزهايى كه زن شرعاً مى‌تواند براى خود حيض قرار دهد (همچون روزهاى استظهار كه در مسأله 487 توضيح داده مى‌شود)، اگر زن آن روزها را حيض قرار دهد، شوهرش نمى‌تواند در آن روزها با او نزديكى كند و لازم نيست در حيض قرار دادن از شوهر خود اجازه بگيرد، اگر چه احتياط استحبابى در اجازه گرفتن است.

 

مسأله 458- اگر مرد با زن خود در حال حيض از قبل نزديكى كند لازم است استغفار كند و مستحب- بلكه مطابق احتياط مستحب- است كه در نزديكى با زن در حال حيض- چه از قبل باشد چه از دبر- كفاره بدهد و كفارۀ آن در مسأله 460 بيان مى‌شود.

 

مسأله 459- غير از نزديكى كردن با زن حائض ساير بهره‌گيريهاى جنسى؛ مانند بوسيدن و ملاعبه نمودن، مانعى ندارد، ولى بهره‌گيرى از ما بين ناف تا زانو مكروه و خلاف احتياط استحبابى است.

 

مسأله 460- كفاره نزديكى در حال حيض صدقه دادن به فقير است، به اين ترتيب كه: اگر شمارۀ روزهاى حيض زن به سه قسمت تقسيم شود، كفارۀ نزديكى در قسمت اول آن: يك دينار شرعى (حدود 22 نخود طلاى سكه‌دار‌) و در قسمت دوم: نيم دينار (حدود 11 نخود)، و در قسمت سوم: ربع دينار (حدود پنج نخود و نيم) است؛ مثلًا زنى كه شش روز خون حيض مى‌بيند، اگر شوهرش در شب يا روز اول و دوم با او جماع كند، يك دينار شرعى و در شب يا روز سوم و چهارم نيم دينار، و در شب يا روز پنجم و ششم ربع دينار بدهد. و بهتر آن است كه در قسمت سوم هم نيم دينار بدهد و از آن بهتر آن است كه در هر سه قسمت يك دينار بدهد و اگر نتواند كفاره بدهد، به يك مسكين صدقه بدهد.

 

مسأله 461- اگر طلاى سكه‌دار ممكن نباشد، پولى به قيمت آن داده شود و اگر قيمت طلا در وقتى كه جماع كرده با وقتى كه مى‌خواهد به فقير بدهد فرق كرده باشد، قيمت وقتى را كه مى‌خواهد به فقير بدهد حساب كند.

 

مسأله 462- اگر كسى هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوم حيض جماع كند، هر سه كفاره را كه يك دينار و سه چهارم (حدود سى و هشت نخود و نيم) مى‌شود بدهد.

 

مسأله 463- اگر با زن حائض در يك حيض چند مرتبه جماع كند، بهتر آن است كه براى هر جماع يك كفاره بدهد.

 

مسأله 464- اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده، بايد فوراً از او جدا شود، و اگر جدا نشود نيز احتياط مستحب آن است كه كفاره بدهد.

 

مسأله 465- اگر مرد- العياذ باللّٰه- با زن حائض نامحرم به گمان اين كه عيال خودش است جماع كند، احتياط مستحب اين است كه كفاره بدهد.

 

مسأله 466- كسى كه از روى نادانى يا فراموشى با زن در حال حيض نزديكى كند، كفاره ندارد.

 

مسأله 467- اگر مرد به اعتقاد اين كه زن حائض است با او نزديكى كند و بعداً معلوم شود كه حائض نبوده است، كفاره ندارد.

 

مسأله 468- طلاق دادن زن در حال حيض، با شرايطى كه در احكام طلاق گفته مى‌شود باطل است.

 

مسأله 469- اگر زن بگويد حائضم يا از حيض پاك شده‌ام و اطمينان به دروغ بودن گفته‌اش نباشد، بايد حرف او را قبول كرد.

 

مسأله 470- اگر زن در بين نماز حائض شود نمازش باطل است، و ادامه دادن آن حرام مى‌باشد.

 

مسأله 471- اگر زن در بين نماز شك كند كه حائض شده يا نه، نمازش صحيح است، ولى اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز حائض شده، نمازى كه خوانده باطل است؛ بلى اگر در نماز مغرب بعد از دو ركعت حائض شود، نماز را رها مى‌كند و احتياط آنست كه بعد از پاك شدن نماز مغرب را از جايى كه حائض شده تمام كند و قضا نيز بنمايد.

 

مسأله 472- بعد از آن كه زن از خون حيض پاك شد، واجب است براى نماز و امور ديگرى كه بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود غسل كند، و دستور آن مثل غسل جنابت است و نيازى به وضو ندارد، ولى احتياط مستحب آن است كه پيش از‌ غسل يا بعد از آن وضو بگيرد و بهتر آن است كه پيش از غسل وضو بگيرد.

 

مسأله 473- بعد از آن كه زن از خون حيض پاك شد؛ اگر چه غسل نكرده باشد، طلاق او صحيح است و شوهرش هم مى‌تواند با او جماع كند و بهتر اين است كه جماع پس از شستن فرج باشد، ولى جماع پيش از غسل كراهت شديد دارد، اما كارهاى ديگرى كه در وقت حيض بر او حرام بوده، مانند: ورود در مسجد الحرام و مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله و نيز در ساير مساجد در غير صورت عبور، و مس خط قرآن؛ تا غسل نكند بر او حلال نمى‌شود.

 

مسأله 474- اگر آب براى وضو و غسل كافى نباشد و به اندازه‌اى باشد كه بتواند غسل كند، بايد غسل كند و احتياط مستحب آن است كه بدل از وضو تيمم هم بنمايد، و اگر فقط براى وضو كافى باشد و به اندازه غسل نباشد، بايد عوض غسل تيمم كند و احتياط مستحب آن است كه وضو هم بگيرد و اگر براى هيچ يك از آنها آب ندارد، بايد بدل از غسل تيمم نموده و بنابر احتياط مستحب تيمم ديگرى هم بدل از وضو بگيرد.

 

مسأله 475- نمازهاى يوميه‌اى كه به سبب حيض از زن فوت شده قضا ندارد ولى روزه‌هاى واجب را كه در حال حيض نگرفته، بايد قضا نمايد و قضاى نمازهاى غيريوميه كه بر ديگران واجب است، بر او نيز واجب است.

 

مسأله 476- هر گاه وقت نماز داخل شود و بداند كه اگر نماز را به تأخير بيندازد حائض مى‌شود، بايد فوراً نماز بخواند؛ بلكه بنابر احتياط اگر احتمال هم بدهد، نماز را فوراً بخواند.

 

مسأله 477- اگر زن نماز را به تأخير بيندازد و از اول وقت به اندازۀ خواندن يك نماز بگذرد و حائض شود چنانچه مى‌توانسته نمازش را در وقت بخواند- هر چند به اين صورت كه مقدمات آن مانند: وضو گرفتن يا غسل يا تيمم كردن يا پاك بودن بدن يا لباس و يافتن جهت قبله را قبل از وقت انجام دهد، يا نماز را بدون حرج تند بخواند- قضاى آن نماز بر او واجب مى‌شود، و در چگونگى نماز بايد ملاحظه حال خود را بكند؛ مثلًا زنى كه مسافر نيست اگر در اول ظهر نماز نخواند قضاى آن در صورتى واجب است كه به‌ مقدار خواندن چهار ركعت نماز از اول ظهر بگذرد و حائض شود و مى‌توانسته قبل از وقت، مقدمات نماز را تهيه كند و مدت زمان به قدرى است كه بتواند بدون حرج با تند خواندن، نماز را بجا آورد، و براى كسى كه مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو ركعت با شرايط ذكر شده، كافى است‌

 

مسأله 478- اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاك شود و به اندازه غسل و خواندن يك ركعت نماز يا بيشتر وقت داشته باشد بايد نماز را بخواند و اگر نخواند، بايد آن را قضا كند، و اگر مى‌توانسته با تهيۀ مقدمات از قبل، نماز را در اين وقت بخواند، داشتن وقت براى تهيه مقدمات پس از پاك شدن، لازم نيست و همين مقدار كه بتواند نماز اشخاصى را كه به خاطر اضطرار و عذر به صورت خاصى خوانده مى‌شود- مثلًا با لباس نجس يا بدون لباس- بخواند كفايت مى‌كند و اگر اين مقدار هم وقت نداشته باشد، نماز واجب نيست و اگر مى‌توانسته با تحصيل مقدمات قبل از پاك شدن، نمازش را پس از پاك شدن در آخر وقت بخواند ولى چون تحصيل مقدمات نكرده اكنون قادر به خواندن نماز- ولو نماز افراد معذور- نيست، نماز فعلًا بر او واجب نيست ولى قضاى آن واجب است.

 

مسأله 479- اگر زن حائض به اندازه غسل و وضو وقت ندارد ولى مى‌تواند با تيمم نماز را در وقت بخواند، آن نماز بر او واجب نيست؛ اما اگر گذشته از تنگى وقت از جهت ديگر تكليفش تيمم است، مثل آن كه آب برايش ضرر دارد، بايد تيمم كند و آن نماز را بخواند و در صورتى كه نخواند لازم است قضا نمايد.

 

مسأله 480- اگر زن بعد از پاك شدن از حيض شك كند كه براى نماز وقت دارد يا نه، بايد نمازش را بخواند.

 

مسأله 481- اگر به خيال اين كه براى خواندن يك ركعت نماز- با خصوصياتى كه در مسألۀ 477 گفته شد- وقت ندارد نماز نخواند، و بعد بفهمد وقت داشته، بايد قضاى آن نماز را بجا آورد.

 

مسأله 482- مستحب است زن حائض در وقت نماز، خود را از خون پاك نمايد و‌ پنبه و دستمال را عوض كند و وضو بگيرد- و اگر نمى‌تواند وضو بگيرد تيمم نمايد- و در جاى نمازش رو به قبله بنشيند و مشغول ذكر و دعا و صلوات شود.

 

مسأله 483- خواندن سوره هايى كه سجده واجب ندارند و همراه داشتن قرآن و رساندن جايى از بدن به جلد يا حاشيه يا مابين خطهاى قرآن و نيز خضاب كردن به حنا و مانند آن، بر حائض مكروه است.

 

اقسام زنهاى حائض‌

مسأله 484- زنهاى حائض بر شش قسم‌اند:

 

اول: صاحب عادت وقتيه و عدديه، و آن زنى است كه دو ماه پشت سر هم از وقت معيّن خون حيض ببيند و شمارۀ روزهاى حيض او هم در هر دو ماه به يك اندازه باشد، مثل آن كه دو ماه پشت سر هم از اول ماه تا هفتم خون حيض ببيند.

 

دوم: صاحب عادت وقتيه، و آن زنى است كه دو ماه پشت سر هم از وقت معيّن حيض ببيند، ولى شمارۀ روزهاى حيض او در هر دو ماه به يك اندازه نباشد؛ مثلًا دو ماه پشت سر هم از روز اول ماه خون ببيند، ولى ماه اول روز ششم و ماه دوم روز هفتم از خون پاك شود.

 

سوم: صاحب عادت عدديه، و آن زنى است كه شمارۀ روزهاى حيض او در دو ماه پشت سر هم به يك اندازه باشد، ولى وقت ديدن آن دو خون يكى نباشد، مثل آن كه ماه اول از اول ماه تا آخر روز هفتم و ماه دوم از هفتم تا آخر روز سيزدهم خون ببيند.

 

چهارم: مبتدئه، و آن زنى است كه دفعه اول خون ديدن او است.

 

پنجم: مضطربه، و آن زنى است كه چند ماه خون ديده ولى عادت معيّنى پيدا نكرده، يا عادتش بهم خورده و عادت تازه‌اى پيدا نكرده است.

 

ششم: ناسيه، و آن زنى است كه عادت خود را فراموش كرده است.

 

و هر كدام اينها احكامى دارند كه در مسائل آينده گفته مى‌شود:

 

1- صاحب عادت وقتيه و عدديه‌

 

مسأله 485- زنانى كه عادت وقتيه و عدديه دارند، سه دسته هستند:

 

اول: زنى كه دو ماه پشت سر هم از وقت معيّن خون حيض ببيند و در وقت معيّن هم پاك شود؛ مثلًا دو ماه پشت سر هم از روز اوّل ماه خون حيض ببيند و روز هفتم پاك شود كه عادت اين زن از روز اول ماه تا هفتم است.

 

دوم: زنى كه از خون حيض پاك نمى‌شود، ولى دو ماه پشت سر هم چند روز معيّن؛ مثلًا از اوّل ماه تا هفتم، خونى كه مى‌بيند نشانۀ حيض را دارد؛ يعنى سياه يا قرمز تيره است، و بقيۀ خونهاى او نشانه استحاضه را دارد؛ يعنى زرد يا قرمز روشن است، كه عادت او از اول ماه تا هفتم مى‌شود.

 

سوم: زنى كه دو ماه پشت سر هم از وقت معيّن خون حيض ببيند و پاك شود و دوباره خون ببيند و مجموع خونهايى كه ديده- بدون محاسبۀ زمانى كه پاك بوده- در دو ماه به يك اندازه باشد و شرايط حيض را هم داشته باشد (يعنى مجموع خونها در هر ماه از ده روز بيشتر نشود و سه روز اول خون در يك دهه واقع شود و مدتى كه در وسط پاك بوده كمتر از ده روز باشد) و لازم نيست كه روزهايى كه در وسط پاك بوده به يك اندازه باشد؛ مثلًا اگر در ماه اول از روز اول ماه تا سوم ماه خون حيض ببيند و پنج روز پاك شود و دوباره چهار روز خون ببيند و در ماه دوم بعد از آن كه روز اول و دوم ماه خون ديده كمتر از هشت روز پاك شود و دوباره پنج روز خون ببيند، عادت او هفت روزه است كه از اول ماه به طور متّصل به حساب مى‌آيد.

 

همچنين اگر در يكى از دو ماه از زمان معيّنى (مثلًا از اول ماه) چند روز متّصل (مثلًا هفت روز) خون حيض ببيند و در ماه ديگر از همان وقت چند روز خون ببيند و سپس مدتى كمتر از ده روز پاك شود و دوباره خون ببيند و خون هر دو ماه شرايط حيض را داشته و به يك اندازه هم باشند، عادتش به همان مقدار (مثلًا هفت روز) است كه به طور متّصل از اول آن زمان معيّن (مثلًا از اول ماه) محاسبه مى‌گردد.

 

مسأله 486- در تمام اقسام عادت وقتيه و عدديه اگر زن خون ببيند و شروع آن در‌ وقت عادت يا يكى دو روز جلوتر باشد- اگر چه آن خون زرد رنگ باشد- بايد از اول خون به مقدار عدد عادتش به احكام حائض عمل نمايد و اگر خون ادامه داشت مستحب است تا ده روز استظهار كند (چنانچه در مسأله آينده گفته خواهد شد) و اگر خون از ده روز بگذرد استحاضه است، مگر در صورتى كه عادت با نشانۀ حيض مشخص شده باشد (صورت دوم مسأله سابق) كه چنانچه پس از ده روز خونى ببيند كه نشانۀ حيض را داشته باشد و خونى كه در وقت عادت يا يكى دو روز جلوتر ديده نشانه‌هاى حيض را نداشته باشد، خون نشانه‌دار، حيض است و خونى كه در ايام عادت ديده حيض نبوده؛ بنابر اين تمام عبادتهاى واجبى را كه در آن زمان ترك كرده، بايد قضا كند.

 

و به طور كلى در جايى كه عادت با نشانه حيض مشخص شده باشد چنانچه دو خون ببيند كه هر يك به تنهايى بتواند حيض باشد و هر دو نتوانند حيض باشند و يكى از آن دو بدون نشانه، ولى در زمان حيض يا يكى دو روز جلوتر باشد، و ديگرى در غير زمان حيض ولى با نشانه حيض باشد؛ خون با نشانه حيض، حيض است و خون زمان عادت استحاضه، برخلاف ساير اقسام عادت كه خون زمان عادت حيض است.

 

در پاره‌اى از مسائل آينده كه حيض بودن خون زمان عادت بر حيض بودن خون نشانه‌دار مقدّم شمرده شده، مراد اقسام معمولى عادت است كه به وسيله نشانه حيض مشخّص نشده است.

 

مسأله 487- مراد از استظهار در مسأله گذشته و مسائل آينده اين است كه زن خود را حائض به شمار آورده، به احكام حائض رفتار نموده، عبادات را ترك و از محرّمات حائض اجتناب كند. استظهار درباره زنى كه عادتش مستقيم باشد و هيچ از نظر عدد تخلّف نداشته باشد، مشروع نيست؛ در غير اين شخص استظهار تا ده روز مستحب است؛ خواه در زمان استظهار خون به نشانه حيض باشد يا نباشد، خون از ده روز بگذرد يا نگذرد، از آغاز بداند كه از ده روز مى‌گذرد يا نداند.

 

ايام استظهار همانند ايام حيض است و قضاى نمازهاى روزانه‌اى كه زن در آن موقع ترك مى‌كند، واجب نيست.

 

مسأله 488- زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد اگر خون ببيند و شروع آن بيش از دو روز قبل از عادت باشد، چند صورت دارد:

 

الف: اگر خون به رنگ سياه يا قرمز تيره باشد، حيض است.

 

ب: اگر خون به رنگ زرد يا قرمز روشن باشد، استحاضه است.

 

ج: اگر در آغاز به رنگ زرد يا قرمز روشن بوده، قبل از عادت سياه يا قرمز تيره شده، و با رنگ حيض سه روز در ضمن يك دهه ادامه داشته يا بعد از تغيير رنگ به ايام عادت متّصل شده و سه روز را تكميل كند (هر چند در ايام عادت به رنگ حيض نباشد) در اين دو حالت ازوقتى كه تغيير رنگ داده حيض به شمار مى‌آيد و نمازهايى را كه ترك كرده قضا ندارد.

 

د: اگر در آغاز به رنگ زرد يا قرمز روشن بوده، و با همان رنگ به ايام عادت متّصل شده است از اول ايام عادت حيض به حساب مى‌آيد، اگر چه آن خون همچنان زرد يا قرمز روشن باشد، ولى اگر سه روز در ضمن يك دهه ادامه نداشته باشد، معلوم مى‌گردد كه آن خون حيض نبوده و بايد عبادتهاى واجبى را كه نخوانده است، قضا كند.

 

ه‍: اگر در آغاز به رنگ زرد يا قرمز روشن بوده و بعد كه قرمز تيره يا سياه شده يا ايّام عادت رسيده، كمتر از سه روز ادامه يافته است، بنابر احتياط واجب به مقدار سه روز را عادت خود قرار مى‌دهد و بعد از پاك شدن نماز و ساير عبادتهاى واجبى را كه در آن سه روز بجا نياورده، قضا مى‌كند (و براى تعيين سه روز، خونى را كه نشانۀ حيض دارد يا در ايام عادت مى‌بيند حيض قرار مى‌دهد و بنابر احتياط مقدار كسرى آن تا سه روز را اگر مى‌تواند از خون بعد تكميل مى‌كند) و در ساير روزهايى كه خون مى‌بيند بايد به وظايف مستحاضه عمل نمايد.

 

در ساير صورتها كه حكم به حيض بودن خون شد، به اندازه عدد عادت خود حيض قرار داده، پس از آن تا ده روز از هنگامى كه حكم به حيض بودن شد، مستحب است استظهار كند و بعد از آن استحاضه مى‌باشد.

 

مسأله 489- زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر بعد از گذشتن تمام ايام عادت‌ شروع به خون ديدن كرد استحاضه است؛ هر چند به نشانۀ حيض باشد، مگر آن كه عادت وى در اثر نشانه‌دار بودن خون مشخص شده باشد (صورت دوم مسأله 485) كه چنانچه خونى با نشانه پس از ايام عادت هم ببيند، حيض است.

 

مسأله 490- زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر بعد از آن كه مدتى قبل از عادت خونى با نشانۀ حيض ديد كمتر از ده روز پاك شود و دوباره خون ببيند و مجموع روزهايى كه خون ديده- بدون محاسبه ايامى كه در وسط پاك بوده- از ده روز بيشتر باشد؛ مثلًا پنج روز حيض ببيند و پنج روز پاك شود و دوباره بيش از پنج روز خون ببيند، از زمانى كه خون مى‌بيند به مقدار عدد عادتش حيض قرار مى‌دهد و اگر خون اول كمتر از عادت باشد از خون دوم تكميل مى‌كند و پس از آن مستحب است تا ده روز استظهار نمايد و خون بعد از ده روز استحاضه است.

 

مسأله 491- زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت يا يكى دو روز قبل از آن شروع به خون ديدن كرد و مدتى كمتر از ده روز پاك شود و دوباره خون ببيند، از آغاز خون اول به مقدار عدد عادتش حيض بوده، اگر كمتر از عادت بود، آن را از خون دوم تكميل مى‌كند و چنانچه خون ادامه داشت، مستحب است تا ده روز استظهار كند و پس از آن مستحاضه است.

 

مسأله 492- زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت يا يكى دو روز پيش از آن شروع به خون ديدن كند و بيشتر از ده روز متّصل خون ببيند، به مقدار عدد عادتش از اولين روزى كه خون مى‌بيند حيض قرار مى‌دهد؛ هر چند نشانۀ حيض را نداشته باشد، و پس از آن مستحب است تا ده روز استظهار كند و پس از ده روز بقيه خون استحاضه است؛ هر چند نشانۀ حيض را داشته باشد، مگر آن كه عادت وى در اثر نشانۀ حيض مشخص شده باشد؛ كه در اين صورت بايد خون حيض را در خونهاى نشانه‌دار قرار دهد- چنانچه در مسأله 486 گذشت- و زنى كه بيش از دو روز قبل از عادت با نشانۀ حيض خون ببيند، از روز اول خون به مقدار عادتش حيض بوده و تا ده روز مستحب است استظهار كند و پس از آن استحاضه است.

 

2- صاحب عادت وقتيه‌

 

مسأله 493- زنانى كه عادت وقتيه دارند، سه دسته‌اند:

 

اول: زنى كه دو ماه پشت سر هم از وقت معيّن خون حيض ببيند و بعد از چند روز پاك شود، ولى شمارۀ روزهاى آن در هر دو ماه به يك اندازه نباشد؛ مثلًا دو ماه پشت سر هم از روز اول ماه خون ببيند، ولى ماه اول روز ششم و ماه دوم روز هفتم از خون پاك شود؛ كه اين زن بايد روز اول ماه را وقت عادت خود قرار دهد.

 

دوم: زنى كه از خون پاك نمى‌شود ولى دو ماه پشت سر هم از وقت معيّن خون او حداقل سه روز قرمز تيره يا سياه رنگ است و بقيۀ خونهاى او قرمز روشن يا زرد رنگ است و شمارۀ روزهايى كه خون او قرمز تيره يا سياه است در هر دو ماه به يك اندازه نباشد؛ مثلًا در ماه اول از اول ماه تا هفتم و در ماه دوم از اول ماه تا ششم خون او به رنگ حيض، و بقيه به رنگ استحاضه مى‌باشد، كه اين زن هم بايد روز اول ماه را وقت عادت خود قرار دهد.

 

سوم: زنى كه دو ماه پشت سر هم از وقت معيّنى (مثلًا اول ماه) خون حيض ببيند و مدتى كمتر از ده روز پاك شود و دوباره خون ببيند و مجموع خونهايى كه ديده- بدون محاسبۀ زمانى كه در وسط پاك بوده- در دو ماه به يك اندازه نباشد و در هر دو ماه خون شرايط حيض را داشته باشد (يعنى از سه روز كمتر و از ده روز بيشتر نباشد و سه روز اول آن در يك دهه واقع باشد) كه اين زن هم آن وقت معيّن (مثلًا اول ماه) را وقت عادت خود قرار مى‌دهد.

 

همچنين اگر در يكى از دو ماه از زمان معيّنى (مثلًا اول ماه) چند روز متّصل خون حيض ببيند و در ماه ديگر از همان وقت چند روز خون ببيند، سپس كمتر از ده روز پاك شود و دوباره خون ببيند و مجموع هر دو خون شرايط حيض را داشته و مقدارش با ماه اول يكسان نباشد؛ كه در اين صورت نيز بايد آن زمان معيّن (مثلًا اول ماه) را وقت عادت خود قرار دهد.

 

مسأله 494- زنى كه عادت وقتيه دارد اگر در وقت عادت خود يا يكى دو روز قبل از عادت (با نشانۀ حيض يا بدون نشانۀ حيض) يا چند روز قبل با نشانۀ حيض خون ببيند، بايد به احكام حائض رفتار نمايد و اگر بعد بفهمد حيض نبوده؛ مثل آن كه از سه روز كمتر باشد، بايد عبادتهاى واجبى را كه بجا نياورده، قضا كند، و چنانچه خونى در وقت عادت خود يا يكى دو روز قبل و خون ديگرى در غير وقت عادت ببيند، و هر يك به تنهايى بتواند حيض باشد ولى نتواند هر دو خون را حيض قرار دهد، خونى را كه در وقت عادت يا يكى دو روز قبل است، حيض قرار مى‌دهد، هر چند به نشانه حيض نباشد و خونى را كه در غير وقت عادت مى‌بيند، استحاضه قرار مى‌دهد، هر چند به نشانۀ حيض باشد؛ مگر آن كه عادت وى به سبب نشانه حيض مشخّص شده باشد (صورت دوم مسأله قبل)، كه در اين صورت خون نشانه‌دار حيض و خون بى‌نشانه، استحاضه است.

 

مسأله 495- زنى كه عادت وقتيه دارد، براى تعيين مقدار خون حيض خود مى‌بايد نخست به نشانۀ حيض و سپس به عادت يكى از خويشان خود توجّه كند، بنابراين اگر خونى ببيند كه نشانۀ حيض را دارد در صورتى كه شرايط حيض را هم داشته باشد، (يعنى از سه روز كمتر و از ده روز بيشتر نباشد) آن خون را حيض قرار مى‌دهد و اگر نتواند مقدار حيض خود را به واسطۀ نشانۀ حيض تعيين نمايد، بايد شمارۀ عادت يكى از خويشان خود را در زمانى كه هم سن او بوده‌اند؛ پدرى باشد يا مادرى، زنده باشد يا مرده، حيض قرار دهد و پس از آن مستحب است تا ده روز استظهار كند و پس از ده روز، خون استحاضه است.

 

مسأله 496- زنى كه عادت وقتيه دارد و شمارۀ عادت يكى از خويشان خود را حيض قرار مى‌دهد، بايد روزى را كه در هر ماه اول عادت او بوده، اول حيض خود قرار دهد؛ مثلًا زنى كه هر ماه از روز اول حيض مى‌ديده و گاهى روز ششم و گاهى روز هفتم پاك مى‌شده است، چنانچه يك ماه از اول تا دوازدهم خون ببيند و عادت يكى از خويشان او هفت روز باشد، هفت روز اول ماه را حيض قرار مى‌دهد و مستحب است تا ده روز استظهار نمايد و سپس مستحاضه مى‌باشد.

 

مسأله 497- زنى كه با نشانۀ حيض نمى‌تواند حيضش را معيّن كند و هيچ يك از خويشاوندانش هم عادت ندارند يا به آنان دسترسى ندارد، شش يا هفت روز را حيض قرار مى‌دهد و بنابر احتياط از اول خون قرار دهد و مستحب است تا ده روز استظهار نمايد و بعد از آن مستحاضه است.

 

3- صاحب عادت عدديه‌

 

مسأله 498- زنهايى كه عادت عدديه دارند، سه دسته‌اند:

 

اول: زنى كه شماره حيض او در دو ماه پشت سر هم يك اندازه باشد ولى وقت خون ديدن او يكى نباشد، كه در اين صورت مقدار روزهايى كه خون ديده، عدد عادت او مى‌شود؛ مثلًا اگر ماه اول از روز اول تا پنجم و ماه دوم از يازدهم تا پانزدهم خون ببيند، عدد عادتش پنج روز مى‌شود.

 

دوم: زنى كه از خون پاك نمى‌شود ولى دو ماه پشت سر هم چند روز از خونى كه مى‌بيند نشانه حيض: قرمزى تيره يا سياهى، و بقيه نشانه استحاضه: قرمزى روشن يا زردى، را دارد و شماره روزهايى كه خون نشانه حيض را دارد در هر دو ماه يك اندازه است، ولى وقت آن يكى نيست. در اين صورت هر چند روزى كه خون او نشانۀ حيض را دارد، عدد عادت او مى‌شود؛ مثلًا اگر يك ماه از اول ماه تا پايان روز پنجم و ماه بعد از يازدهم تا پايان روز پانزدهم خون او نشانۀ حيض و بقيه نشانۀ استحاضه را داشته باشد، شمارۀ روزهاى عادت او پنج روز مى‌شود.

 

سوم: زنى كه دو ماه پشت سر هم خون حيض ببيند و مدّتى كمتر از ده روز پاك شود و دوباره خون ببيند و وقت ديدن خون در دو ماه فرق داشته باشد و مجموع خونهايى كه ديده- بدون محاسبۀ زمانى كه پاك بوده- در دو ماه به يك اندازه باشد و در هر ماه شرايط حيض را داشته باشد (يعنى از سه روز كمتر و از ده روز بيشتر نشود و سه روز اوّل خون در يك دهه واقع شود) كه در اين صورت شمارۀ مجموع خونهايى كه در هر ماه ديده، عدد عادت او محسوب مى‌شود و لازم نيست كه روزهايى كه در وسط پاك بوده، در هر دو ماه به يك اندازه باشد؛ مثلًا اگر ماه اول، از روز اول تا سوم خون ببيند و دو روز پاك شود و سپس سه روز خون ببيند و ماه دوم، روز يازدهم و دوازدهم خون ببيند و چهار روز پاك شود، سپس چهار روز خون ببيند، عادت او شش روز مى‌شود.

 

همچنين است اگر در يكى از دو ماه به طور متّصل مقدارى خون ببيند و در ماه ديگر به همان مقدار به طور جداگانه خون ببيند و وقت خون ديدن يكى نباشد.

 

مسأله 499- زنى كه عادت عدديه دارد، اگر بيشتر از شماره عادت خود، خون يك شكل ببيند، پس اگر همه زرد رنگ يا قرمز روشن بود، مستحاضه است، و اگر همه قرمز تيره يا سياه بود، به شمارۀ روزهاى عادتش حيض قرار مى‌دهد و مستحب است تا ده روز استظهار نمايد و بقيه را استحاضه قرار مى‌دهد و بنابر احتياط مقدار حيض را از روزهاى اول خون، قرار دهد.

 

و اگر خونى كه ديده يك شكل نبوده است، بلكه چند روز از آن نشانۀ حيض و چند روز نشانۀ استحاضه را داشته باشد، چنانچه روزهايى كه خون نشانۀ حيض را دارد با شمارۀ عادت او يك اندازه است، بايد همان روزها را حيض قرار داده و مستحب است بعد از آن تا ده روز استظهار نمايد و بقيۀ خونها، استحاضه مى‌باشد و اگر خونى كه نشانۀ حيض را دارد از روزهاى عادت او بيشتر است، فقط به اندازۀ روزهاى عادت از خونهاى نشانه‌دار حيض قرار مى‌دهد (و بنابر احتياط اين مقدار را از روزهاى اول قرار دهد) و مستحب است تا ده روز استظهار كند (هر چند خون زرد رنگ باشد) و بقيه را استحاضه قرار مى‌دهد؛ و اگر مقدار روزهايى كه خون نشانۀ حيض را دارد از روزهاى عادت او كمتر، ولى حداقل سه روز باشد، اين مقدار را حيض قرار داده و مقدارى از خونهاى ديگر را نيز حيض قرار مى‌دهد تا به اندازه عادت شود (و بنابر احتياط اگر مى‌تواند مكمل عدد عادت را از بعد حساب مى‌كند) و اگر از سه روز نيز كمتر باشد، بنابر احتياط واجب به مقدار سه روز به احكام حائض رفتار مى‌نمايد و بعد از پاك شدن، نماز و ساير عبادتهاى واجبى كه در اين سه روز بجا نياورده، قضا مى‌نمايد (بنابر احتياط مكمل سه روز را از بعد حساب مى‌كند) و در بقيۀ روزها مستحاضه مى‌باشد.

 

4 و 5- مبتدئه و مضطربه‌

 

مسأله 500- مبتدئه يعنى زنى كه دفعۀ اول خون ديدن او است، و مضطربه، يعنى زنى كه بيش از يك بار خون ديده ولى عادت معيّنى نه در وقت و نه در عدد پيدا نكرده، يا عادتش از بين رفته و عادت تازه‌اى پيدا نكرده است، اين دو در احكام حيض و استحاضه يكسان هستند بجز در حكمى كه در ذيل مسألۀ 504 خواهد آمد.

 

مسأله 501- مبتدئه و مضطربه اگر خونى ببينند كه نشانه‌هاى حيض را داشته باشد، بايد به وظائف حائض رفتار كنند، و اگر بعد روشن شود كه آن خون حيض نبوده (مثلًا خون سه روز در ضمن يك دهه ادامه نيابد) بايد عبادتهاى واجبى را كه ترك كرده قضا كنند، و اگر خونى كه مى‌بينند نشانه‌هاى حيض را نداشته باشد، بايد به احكام مستحاضه عمل كنند.

 

مسأله 502- مبتدئه يا مضطربه اگر چند روز خون ببينند، چنانچه اين خون صفات حيض را نداشته باشد، استحاضه است، و اگر نشانه‌هاى حيض را داشته باشد و از سه روز كمتر و از ده روز بيشتر نباشد همگى حيض است. امّا اگر خون نشانه‌دار بيش از ده روز ادامه يابد، مقدار عادت يكى از خويشاوندان در سن و سال خود را حيض قرار مى‌دهد، و اگر هيچ يك از خويشاوندانش عادت معيّنى نداشته باشند، يا به آنها دسترسى نداشته باشد شش يا هفت روز را براى خود حيض قرار مى‌دهد (و بنا بر احتياط اين مقدار را از اوّل خون‌ها قرار مى‌دهد) و در هر دو صورت (رجوع به عادت برخى خويشاوندان يا حيض قرار دادن شش يا هفت روز) مستحب است تا ده روز استظهار كند (چنانچه در مسألۀ 487 گذشت) و پس از آن بايد به احكام مستحاضه عمل كند.

 

مسأله 503- مبتدئه يا مضطربه اگر خونى ببيند كه برخى از آن نشانه‌هاى حيض را دارد و برخى نشانه‌هاى حيض را ندارد، سه صورت دارد:

 

الف: خون نشانه‌دار از سه روز كمتر و از ده روز بيشتر نباشد در اين صورت خون‌ نشانه‌دار را حيض و خون بدون نشانه‌ى حيض را استحاضه قرار مى‌دهد.

 

ب: خون نشانه‌دار كمتر از سه روز باشد كه بنا بر احتياط واجب بايد آن خون نشانه‌دار و مكمّل آن را تا سه روز از خونهاى بى‌نشانه حيض قرار دهد و پس از پاك شدن، نماز و ساير عبادت‌هاى واجبى را كه ترك كرده قضا كند (و بنا بر احتياط اگر مى‌تواند كسرى سه روز را از خون‌هايى كه پس از خون‌هاى نشانه‌دار است تكميل مى‌كند) و خون بعد از سه روز را استحاضه قرار مى‌دهد.

 

ج: خون نشانه‌دار بيشتر از ده روز باشد در اين صورت براى تعيين مقدار حيض خود به عادت يكى از خويشاوندان خويش در اين سن و سال، مراجعه مى‌كند و اگر هيچ يك از آنها عادت نداشته باشند يا به آن دسترسى نداشته باشد شش يا هفت روز از خون‌هاى نشانه‌دار را حيض قرار مى‌دهد (و بنا بر احتياط اين مقدار را از اول خون‌هاى نشانه‌دار قرار مى‌دهد) و در هر دو صورت خون‌هاى بعد را استحاضه قرار مى‌دهد. البته در تمام صورت‌هاى اين مسأله مستحب است تا ده روز استظهار كند (چنانچه در مسألۀ 487 گذشت).

 

مسأله 504- مبتدئه يا مضطربه اگر پيش از گذشتن ده روز از خونى كه با نشانه‌هاى حيض ديده، بار ديگر خونى ببيند كه نشانه‌هاى حيض را داراست، مثلًا پنج روز خون سياه، سپس نه روز خون زرد و سپس چند روز خون سياه ببيند، اگر مجموع خونهايى كه نشانه‌هاى حيض را دارند از ده روز بيشتر نباشد، همۀ آنها حيض است و مستحب است تا ده روز استظهار كند (چنانچه در مسألۀ 487 گذشت)، و اگر مجموع خون‌هاى نشانه‌دار از ده روز بيشتر باشد، به مقدار ده روز از خون‌هاى نشانه‌دار را حيض قرار مى‌دهد (و بنابر احتياط اين مقدار را از اوّل خون‌ها قرار مى‌دهد) و پس از ده روز مستحاضه است.

 

لازم به ذكر است كه در تمام صورت‌هاى اين مسأله اگر مضطربه نسبت به مقدارى از عدد يا وقت حيض اطمينان داشته باشد، بايد آن را رعايت كند، بنا بر اين اگر اكثر حيض او منظّم نباشد، ولى در سالهاى اخير وى هيچ گاه عادت وى از هشت روز- مثلًا- كمتر نيست، در اين صورت بايد در صورت امكان عادت خود را از اين مقدار كمتر قرار ندهد، هر چند عادت تمام خويشاوندانش كمتر از آن باشد. همچنين اگر ابتداى عادت وى از جهت وقت نامشخّص باشد و گاه چند روز قبل از آغاز ماه خون مى‌بيند و گاه از آغاز ماه، ولى هميشه در سالهاى كنونى وى در سه روز اوّل ماه خون مى‌بيند در اين صورت خون سه روز اوّل ماه را بايد حيض قرار دهد، هر چند نشانه‌هاى حيض را دارا نباشد.

 

6- ناسيه‌

 

مسأله 505- ناسيه، يعنى زنى كه عادت داشته باشد ولى عادت خود را فراموش كرده باشد، اگر هم در وقت و هم در عدد عادت داشته و عادت خود را فراموش كند، مسأله سه صورت دارد:

 

اوّل: تنها عادت وقتى خود را فراموش كند، كه حكم زنى را دارد كه عادت عددى دارد.

 

دوّم: تنها عادت عددى خود را فراموش كند كه حكم زنى را دارد كه عادت وقتى دارد.

 

سوّم: هر دو عادت خود را فراموش كند كه در حكم مضطربه است، همچنين اگر تنها در يكى از وقت و عدد عادت داشته و آن را فراموش كند، در حكم مضطربه است.

 

البته اگر مقدارى از عادت خود را در ياد داشته باشد، مثلًا مطمئن است كه عادت وى از هشت روز كمتر نيست ولى احتمال مى‌دهد كه نه يا ده روز باشد، در اين صورت در صورت امكان نبايد ايام حيض خود را از مقدارى كه در ياد دارد كمتر قرار دهد.

 

همچنين اگر ناسيه مقدارى از وقت عادت خود را در ياد داشته باشد، مثلًا بداند كه در سالهاى كنونى وى هميشه سه روز اول ماه را حائض بوده ولى اول و آخر زمان حيض خود را فراموش كرده، بايد در وقتى كه در ياد دارد خون را حيض قرار دهد، هر چند نشانه‌هاى حيض را نداشته باشد.

 

مسائل متفرّقه حيض‌

مسأله 506- زنى كه فقط عادت عدديه دارد يا عادت وقتيه هم داشته و آن را فراموش كرده است، همانند مضطربه و مبتدئه اگر خونى ببيند كه نشانۀ حيض را داشته باشد، بايد به وظايف حائض رفتار نمايد و چنانچه بعد بفهمد حيض نبوده، بايد نماز و ساير عبادتهاى واجبى را كه بجا نياورده، قضا نمايد، و اگر خونى ببيند كه نشانه حيض را نداشته باشد، بايد به وظائف استحاضه عمل نمايد‌

 

مسأله 507- زنى كه در حيض عادت دارد؛ چه در وقت حيض عادت داشته باشد و چه در عدد حيض يا هم در وقت و هم در عدد آن، اگر دو ماه پشت سر هم بر خلاف عادت خود خونى ببيند كه وقت آن يا شمارۀ روزهاى آن يا هم وقت و هم شماره روزهاى آن يكى باشد، عادتش برمى‌گردد به آنچه در اين دو ماه ديده است؛ مثلًا اگر از روز اول ماه تا هفتم خون مى‌ديده و پاك مى‌شده، چنانچه دو ماه پشت سر هم از يازدهم تا هفدهم ماه خون ببيند و پاك شود، از يازدهم تا هفدهم عادت او مى‌شود.

 

مسأله 508- مقصود از يك ماه، از ابتداى خون ديدن است تا سى روز؛ نه از روز اول ماه تا آخر ماه، يا از روزى كه خون مى‌بيند تا همان روز از ماه بعد.

 

مسأله 509- زنى كه معمولًا ماهى يك مرتبه خون مى‌بيند، اگر در يك ماه دو مرتبه خون ببيند و آن خون نشانه‌هاى حيض را داشته باشد، چنانچه روزهايى كه در وسط پاك بوده از ده روز كمتر نباشد، بايد هر دو را حيض قرار دهد؛ بلى در مورد زنى كه عادت وقتيه دارد و عادت وى به وسيلۀ نشانه‌هاى حيض مشخّص نشده باشد خونى كه بعد از ايام عادت مى‌بيند هر چند نشانۀ حيض را داشته و ده روز فاصله هم شده باشد، حيض نيست.

 

مسأله 510- اگر سه روز يا بيشتر خونى ببيند كه نشانه حيض را دارد، بعد ده روز يا بيشتر با نشانۀ استحاضه خون ببيند و دوباره سه روز يا بيشتر خونى به نشانۀ حيض ببيند، بايد خون اول و خون آخر را كه نشانۀ حيض داشته، حيض قرار دهد؛ بلى در مورد زنى‌ كه عادت وقتيه دارد و عادت وى به وسيلۀ نشانۀ حيض مشخّص نشده باشد، خون بعد از ايام عادت، حيض نيست.

 

مسأله 511- اگر زن پيش از ده روز پاك شود و بداند كه در باطن خون نيست، بايد براى عبادتهاى خود غسل كند؛ اگر چه يقين داشته باشد كه قبل از گذشتن ده روز دوباره خون مى‌بيند.

 

مسأله 512- اگر زن پيش از ده روز پاك شود و احتمال دهد كه در باطن خون هست، بايد قدرى پنبه داخل فرج نمايد و مقدارى صبر كند و بيرون آورد، پس اگر پاك بود، غسل كند و عبادتهاى خود را بجا آورد و اگر پاك نبود، چنانچه در عدد حيض عادت داشته باشد، به مقدار عدد عادت را حيض قرار دهد، و مستحب است تا ده روز، استظهار نمايد. و اگر عادت ندارد، اقسام و تفاصيلى دارد كه در مسائل مبتدئه و مضطربه و ناسيه گذشت.

 

مسأله 513- اگر چند روز را حيض قرار دهد و عبادت نكند و بعد بفهمد حيض نبوده است، بايد نماز و روزه‌هاى واجبى را كه در آن روزها بجا نياورده، قضا كند و اگر چند روز را به گمان اينكه حيض نيست عبادت كند، بعد بفهمد حيض بوده، آن عبادتها باطل است.