صفحه اول  اخبار اندیشه آخرین استفتائات آثار فقهی مرجع استخاره تماس با ما درباره ما
مرجع ما پایگاه اطلاع رسانی مراجع شیعه http://marjaema.com
مطالب مهم
تبلیغات
اخبار
اوقات شرعی
اخبار حوزه و دانشگاه
» تأکید نماینده مجلس بر اجرای قوانین حوزه زنان
» گزارش تصویری از مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
» پیکر آیت الله موسوی اردبیلی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد
» بیانیه حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پی حکم اخیر شیخ الازهر: کشتار غیر مسلمین در هر کجای دنیا شدیداً محکوم است
صفحه اول  >> آثار فقهی >>
مرجع ما | آثار فقهی
فهرست:
احكام امر به معروف و نهى از منكر
موضوع: کتب استفتائی
مرجع: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی

 

« احكام امر به معروف و نهى از منكر »

از بزرگترین واجبات بر مكلّفین امر به معروف و نهى از منكر است.

 

خداوند متعال مى فرماید: ( وَالْمُؤمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ اَوْلِیاءُ بَعْض یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ )» ، (و مردان و زنان مؤمن ، بعضى از ایشان دوستان بعضى دیگر هستند ، امر مى كنند به معروف و نهى مى كنند از منكر).

 

امر به معروف و نهى از منكر راه انبیاى خداست ، و به این فریضه الهیه ، بقیه فرایض و مقرّرات دین اجرا مى شود ، و كسب و كار حلال ، و امنیت جان و عرض و مال مردم حفظ ، و حقّ به حقّ دار مى رسد ، و زمین از لوث منكرات و بدیها تطهیر و به معروف و خوبیها آباد مى شود.

 

و به روایتى از امام ششم(علیه السلام) اكتفا مى شود كه فرمود: «رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: چگونه است حال شما ، زمانى كه زنان شما فاسد ، و جوانان شما فاسق شوند ، و حال آن كه امر به معروف و نهى از منكر نكرده اید؟

 

گفته شد: چنان خواهد شد یا رسول الله؟

 

فرمود: بلى ، و بدتر از آن هم خواهد شد ، چگونه است حال شما ، زمانى كه امر كنید به منكر ، و نهى كنید از معروف؟

 

گفته شد: یا رسول الله چنان خواهد شد؟

 

فرمود: بلى ، و بدتر از آن هم خواهد شد ، چگونه است حال شما زمانى كه معروف را منكر و منكر را معروف ببینید!»

 

مسأله ۲۰۶۸ ـ امر به معروف و نهى از منكر با شرایطى كه بیان مى شود ، واجب كفایى است ، به این معنى كه اگر به مقدار كافى كسانى این وظیفه را انجام دادند از دیگران تكلیف ساقط مى شود ، و گرنه همه گناهكارند.

 

مسأله ۲۰۶۹ ـ وجوب امر به معروف و نهى از منكر مشروط به شرایطى است:

 

(اوّل) آن كه امر كننده به معروف و نهى كننده از منكر ، عالم به معروف و منكر باشد ، پس جاهل به معروف و منكر نباید متصدّى امر و نهى شود ، و امر و نهى جاهل به معروف و منكر ، خود منكرى است كه باید از آن نهى شود.

 

(دوم) آن كه احتمال تأثیر بدهد ، و اگر بداند تارك معروف و فاعل منكر ، به امر و نهى ترتیب اثر نمى دهد ، واجب نیست.

 

(سوم) آن كه تارك معروف ، و فاعل منكر ، از ترك و فعل منصرف نباشد ، ولى اگر برایش انصراف حاصل شده باشد ، یا احتمال انصراف باشد ، واجب نیست.

 

(چهارم) آن كه در ترك معروف و فعل منكر معذور نباشد ، و معذور مثل آن است كه مقلّد كسى باشد كه آن فعل را واجب یا حرام نمى داند ، هرچند به حسب اجتهاد یا تقلید آمر یا ناهى ـ امر كننده و نهى كننده ـ واجب و حرام باشد.

 

(پنجم) آن كه اگر نداند امر و نهى او تأثیر مى كند ، ضررى ـ از امر و نهى او ـ بر جان یا عرض یا مال مسلمانى وارد نشود ، و اگر بداند تأثیر مى كند ، باید اهمّ و مهم را ملاحظه نماید ، پس چنانچه امر به معروف و نهى از منكر ـ از جهت اهمیت فعل معروف و ترك منكر ـ شرعاً اهمّ از آن ضرر باشد ، وجوب امر به معروف و نهى از منكر ساقط نمى شود.

 

مسأله ۲۰۷۰ ـ هر گاه شرایط وجوب امر به معروف و نهى از منكر ، براى مكلّف ـ به علم یا اطمینان ـ ثابت شد ، امر به معروف و نهى از منكر واجب مى شود ، و اگر وجود یكى از شرایط مشكوك باشد واجب نیست.

 

مسأله ۲۰۷۱ ـ اگر تارك معروف و فاعل منكر ادّعا كند كه در ترك و فعل عذر شرعى دارد ، امر و نهى واجب نیست.

 

مسأله ۲۰۷۲ ـ بر هر مسلمانى واجب است از بدعت گذاران در دین ، و كسانى كه موجب افساد در دین و تزلزل عقاید حقّه هستند ، اظهار برائت و بیزارى كند ، و دیگران را از فتنه و فساد آنان بر حذر دارد.

 

مسأله ۲۰۷۳ ـ سركشى كردن به خانه دیگران و تجسّس براى اطّلاع از ترك معروف و فعل منكر جایز نیست.

 

مسأله ۲۰۷۴ ـ امر به معروف و نهى از منكر ، در مواردى كه براى امر كننده و نهى كننده موجب حرج و مشقّت غیر قابل تحمّل از نظر عرف باشد ، واجب نیست ، مگر در امورى كه اهمیت آنها در شرع مقدّس به مرتبه اى باشد كه تكلیف به آنها به واسطه حرج رفع نشود ، مانند حفظ دین و نفوس مسلمین.

 

مسأله ۲۰۷۵ ـ بر هر مكلّفى به مقتضاى فرمان خداوند متعال ( یأَیهَا الَّذینَ ءامَنُوا قُوْا اَنْفُسَكُمْ وَاَهْلیكُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَالْحِجَارَةُ ) (اى كسانى كه ایمان آورده اید ، نگهدارید خود را و اهل خود را از آتشى كه آتش افروز آن مردم و سنگ است) ، واجب موكّد است كه اهل خود را امر به معروف و نهى از منكر كند ، و به آنچه خود را به آن امر مى كند ، آنان را امر كند ، و از آنچه خود را نهى مى كند ، آنان را نهى نماید.

 

مسأله ۲۰۷۶ ـ بر هر مكلّفى واجب است كه به قلب خود ، از منكر كراهت داشته باشد ، هرچند نتواند از آن جلوگیرى نماید.

 

و در مقام امر به معروف و نهى از منكر ، اوّل به اظهار كراهت قلبى ، هر چند به ترك معاشرت با تارك معروف و فاعل منكر ، و به وسیله زبان به موعظه و نصیحت ، و بیان ثواب معروف و عذاب منكر ، او را وادار به معروف نماید ، و از منكر باز دارد.

 

و اگر این دو اثر نكرد ، و جلوگیرى متوقّف بر زدن بود ، باید به گونه اى باشد كه موجب دیه و قصاص نشود ، و گرنه ، چنانچه ـ مثلا ـ موجب به جراحتى شود ، در صورتى كه به عمد باشد ، مجروح مى تواند قصاص كند و اگر از روى خطا باشد ، مى تواند دیه بگیرد.

 

مسأله ۲۰۷۷ ـ وظیفه آمر به معروف و ناهى از منكر آن است كه در امر به معروف و نهى از منكر غرض شارع مقدّس را ـ كه ارشاد گمراه و اصلاح فاسد است ـ در نظر داشته باشد ، و این مهمّ حاصل نمى شود ، مگر به آن كه مبتلا به گناه را مانند عضو فاسد پیكر خود بداند ، و همچنان كه به علاج پاره تن خود مى پردازد ، به معالجه مبتلایان به مفاسد و امراض روحى بپردازد ، و آمر به معروف و ناهى از منكر نباید غفلت كند كه شاید در صحیفه عمل آن گناهكار حسنه اى باشد كه خدا او را به آن ببخشد ، و در دفتر عمل خودش سیئه اى باشد كه او را به آن مؤاخذه كند.

 

مسأله ۲۰۷۸ ـ امر به معروف در مستحبات مستحبّ است.

 

خاتمه :

 

هرچند هر گناهى بزرگ است ـ چون عظمت و جلال و كبریاى خداوند ، محدود به حدّى نیست ، پس نافرمانى خداوند متعال هم با توجه به این كه معصیتِ خداوند علىّ عظیم است ، بزرگ است ، و روایت شده: «نظر نكن به آنچه معصیت كردى ، بلكه ببین چه كسى را معصیت كردى» ـ ولى در مقایسه گناهان به یكدیگر ، بعضى بزرگتر و عذاب آن شدیدتر است ، و بر برخى از گناهان به طور صریح یا ضمنى ، تهدید و وعید به عذاب و آتش شده ، و یا در روایات وارده از اهل بیت عصمت(علیهم السلام)از آنها تعبیر به كبیره شده است ، و به مقتضاى آیه كریمه ( اِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ )

 

(اگر دورى كنید از گناهان كبیره اى كه نهى شده اید از آن ، مى پوشانیم از شما بدیها و سیئات شما را).

 

اجتناب از آنها موجب آمرزش گناهان دیگر است.

 

و بعضى از فقهاء (اعلى الله مقامهم) آنها را تا هفتاد و بعضى بیشتر از آن شمرده اند ، و قسمتى از آنها كه بیشتر مورد ابتلاست ذكر مى شود:

 

۱ ـ شرك و كفر به خداوند متعال ، كه با هیچ گناه كبیره اى قابل قیاس نیست.

 

۲ ـ یأس و ناامیدى از رَوح و رحمت خداوند متعال.

 

۳ ـ امن از مكر خداوند متعال.

 

۴ ـ قسم دروغ به خداوند متعال.

 

۵ ـ انكار آنچه خداوند نازل فرموده است.

 

۶ ـ محاربه با اولیاى خداوند متعال.

 

۷ ـ محاربه با خدا و رسول به قطع طریق و افساد در زمین.

 

۸ ـ حكم به غیر آنچه خداوند نازل فرموده است.

 

۹ ـ دروغ بستن بر خدا و رسول و اوصیا.

 

۱۰ ـ منع از ذكر خداوند ، در مساجد و سعى در خراب كردن آنها.

 

۱۱ ـ منع زكاتى كه واجب است.

 

۱۲ ـ تخلّف از جهاد واجب.

 

۱۳ ـ فرار از جنگ مسلمین با كفّار.

 

۱۴ ـ اضلال ـ گمراه كردن ـ از راه خداوند متعال.

 

۱۵ ـ اصرار بر گناهان صغیره.

 

۱۶ ـ ترك عمدى نماز و سایر واجبات الهیه.

 

۱۷ ـ ریا

 

۱۸ ـ اشتغال به لهو ، مانند غنا و تار زدن.

 

۱۹ ـ ولایت ظالم.

 

۲۰ ـ اعانه ـ كمك كردن ـ ظالم.

 

۲۱ ـ شكستن عهد و قسم.

 

۲۲ ـ تبذیر (فاسد كردن مال و بیهوده خرج كردن آن).

 

۲۳ ـ اسراف.

 

۲۴ ـ شرب خمر.

 

۲۵ ـ سحر.

 

۲۶ ـ ظلم.

 

۲۷ ـ غنا.

 

۲۸ ـ عقوق والدین (اذیت و بدرفتارى با پدر و مادر).

 

۲۹ ـ قطع رحم.

 

۳۰ ـ لواط.

 

۳۱ ـ زنا.

 

۳۲ ـ نسبت دادن زنا به زن محصنه.

 

۳۳ ـ قیادت (جمع كردن بین مرد و زن به زنا ، یا دو مرد به لواط).

 

۳۴ ـ دزدى.

 

۳۵ ـ ربا

 

۳۶ ـ خوردن سُحت (خوردن حرام) مانند بهاى خمر ، و اجرت زن زناكار ، و رشوه اى كه حاكم براى حكم مى گیرد.

 

۳۷ ـ كم فروشى.

 

۳۸ ـ غشّ مسلمین.

 

۳۹ ـ خوردن مال یتیم به ظلم.

 

۴۰ ـ شهادت دادن به ناحقّ.

 

۴۱ ـ كتمان شهادت.

 

۴۲ ـ اشاعه فاحشه و گناه بین مؤمنین.

 

۴۳ ـ فتنه.

 

۴۴ ـ سخن چینى كردن كه موجب تفرقه بین مؤمنین شود.

 

۴۵ ـ ناسزا گفتن به مؤمن و اهانت به مؤمن و ذلیل كردن او.

 

۴۶ ـ بهتان بر مؤمن (تهمت زدن به مؤمن)

 

۴۷ ـ غیبت ، و آن ذكر عیبِ مستور و پوشیده مؤمن ، در غیاب او است ، چه آن عیب را به گفتار بیان كند ، یا به رفتار بفهماند ، هرچند در اظهار عیب مؤمن قصد اهانت و هتك حیثیت نداشته باشد ، و اگر به قصد اهانت ، عیب مؤمن را اظهار نماید ، دو گناه مرتكب شده است.

 

و مرتكب غیبت باید توبه كند ، و بنابر احتیاط واجب از كسى كه غیبت او را كرده ، حلیت بطلبد ، مگر آن كه حلیت طلبیدن موجب مفسده اى شود.

 

و در مواردى غیبت جایز است:

 

۱ ـ متجاهر به فسق ، یعنى كسى كه آشكارا و علنى گناه مى كند ، كه غیبت كردن از او در همان گناه جایز است.

 

۲ ـ غیبت كردن مظلوم از ظالمى كه بر او ظلم كرده ، نسبت به آن ظلم.

 

۳ ـ در مورد مشورت ، كه اظهار عیب به قصد نصیحت مشورت كننده ، در حدّى كه نصیحت محقّق شود ، جایز است.

 

۴ ـ غیبت بدعت گذار در دین ، و كسى كه موجب گمراهى مردم مى شود.

 

۵ ـ غیبت براى اظهار فسق شاهد ، یعنى اگر كسى كه شهادت مى دهد فاسق است، غیبت او به اظهار فسق او ، براى آن كه به شهادت او حقّى ضایع نشود، جایز است.

 

۶ ـ غیبت كردن از شخصى براى دفع ضرر از جان یا عرض یا مال آن شخص.

 

۷ ـ غیبت كردن از گناهكار به قصد بازداشتن او از آن گناه ، در صورتى كه به غیر آن بازداشتن او ممكن نباشد.